خوشی(کسب بیشترین لذت و کمترین درد و رنج ممکن)، حالتی ادراکی است که هنگام یافتن امور دلخواه برای انسان حاصل میشود (مصباح، ۱۳۹۴). انسان، فطرتاً طالب لذت و خوشی، و گریزان از درد و رنج است (مصباح، ۱۳۸۴). سعادتمند، کسی است که وسایل لذت به طور مداوم برای او فراهم است. اگر انسان دارای چیزی شود که با او سنخیت دارد کامل شده است و چون از آن سنخیت لذت میبرد و لذت هم نیز دائمی است سعادتمند است (مصباح، ۱۳۸۸).
بر اساس ساختار مفهومى به دست آمده از منابع اسلامى «لذت برى سعادت نگر» حالت ادراك و آگاهى عميق به خوشى، آسايش و نعمت و فراتر رفتن از آن براى تجربه لذت عالى و پايدار معنويت، فضيلت و بهترين چيزها در انسان است كه به واسطه توانمندی هاى فردى و زمينه هاى طبيعى قابل دستيابى بوده و موجب سرور و بهجت فراگير در زندگى میشود (عباسی، ۱۳۹۷).
مقوله خوشی (لذت) از جایگاه ویژهای در روایت از خوشبختی و رستگاری برخوردار است. افلاطون زندگی سعادتمندانه را به شربتی از آب و عسل تشبیه می¬کند: مانند ساقیان، دو چشمه در برابر خود داریم؛ لذت را می توان به عسل مثل زد، و خرد در روشنی چون آب زلال است.اینک باید بکوشیم تا آن دو را به بهترین وجه ممکن به هم بیامیزیم (افلاطون، ۱۳۶۷). اگر شخص بتواند به گونه ای زندگی کند که از لحظه های زندگیش بیشترین لذت را ببرد و کمتر احساس ناراحتی کند، میتوان گفت که وی زندگی خوشی دارد. مفهوم لذت ابتدا در امور محسوس مانند خوردن و آشامیدن به کار میرود ولی وقتی انسان میفهمد لذات غیرمحسوس هم وجود دارند در مفهوم لذت توسعه میدهد (مصباح، ۱۳۸۴). اما عناصر مهم در تأمین خوشی زندگی، سلامتی و اوقات فراغت هستند و «خوشی» آنگاه به دست می آید که سلامتی و اوقات فراغت در حالت تعادل و تعالی باشند.