نیرو و انرژی منبع اصلی برای زندگی است. مهمترین موضوع در خصوص تأمین انرژی، احترام و قدردانی از بدن است. بدن نقطه آغازین و ملموس ارتباط میان انسانها است. اولین آستانه های است که حضور دیگران (ارزیابی و قضاوت) دریافت میشود و اولین رسانه برای معرفی به دیگران است بنابراین میتوان گفت که بدن بنیادیترین مکان تلاقی میان «من» و «دیگران» است (غراب، ۱۳۸۷).
بدن در هر کاری که بشر انجام میدهد مؤثر است. بدن سالم میتواند مفید باشد، حتی در روند تفکر، که به نظر میرسد استفاده از بدن به حداقل ممکن کاهش مییابد. بدن سالم و تندرست محافظتی قوی برای انسان است و حداقل هیچ خطری از طریق ضعف جسمی برای او اتفاق نمیافتد. و برعکس، هنگامی که بدن انسان در وضعیت نامناسبی قرار دارد از دست دادن حافظه، افسردگی، نارضایتی و نگرانی اغلب آدمی را به شدت مورد حمله قرار میدهد (میدوز، ۱۴۰۰). سلامتی جزء مهمی از سرمایه انسانی است. به طور معمول افراد سالم، با نشاط تر، شاداب تر و با انگیزه تر برای فعالیت و تلاش هستند و به تعبیر قرآن؛ انسان با تندرستی میتواند از سهم دنیوی خود بهرهمند گردد (جعفری، ۱۳۹۶). دین اولین نهادی است که بدن و سلامتی آن را در کانون توجهات خود قرار داده است. آموزه های اسلامی نیز دائماً به پیروان خود سفارش میکنند که از دستورهای خاصی در خوردن، خوابیدن و… پیروی کنند که همواره در سلامت جسمی باشند (غراب، ۱۳۸۷).
زمینه های مدیریت بدن در هنگام غسل، وضو، نماز، حج و تفکر در مورد حلال و حرام نمونه هایی از این نگرش هستند که بدن متعلق به خدا است و سلامت جسمانی هدیه ای از طرف اوست. از این جهت، تلاش برای رسیدن به سلامت جسمی بسیار عالی است و اسلام یک تاریخچه وسیع متنی، درباره مدیریت بدن و ارتقاء تندرستی و سلامتی بدن دارد (آزادارمکی، ۱۳۸۹).
واژه سلامت و يا سالم بودن به هرچيزي اطلاق ميشود كه آن چيز به خوبي در مدار صحيح قرارگرفته باشد و كارويژه خود را به خوبي انجام دهد؛ از اين رو جسمي سالم است كه مجموعه ی اعضا و جوارح آن به خوبي كار كنند و تمامي اموري چون جذب و دفع را بدون مشكل انجام دهند(دشمن زیاری، ۱۴۰۰). در مکتب طب ایرانی نیز، صحت یا سلامت عبارتست از حالتی که در آن، افعال صحیحه سلیمه از انسان صادر میشود و حفظ-الصّحه طبق تعریف طبیبان، یعنی علم به تدابیر بدنهای سالم (سیاهپوش، ۱۳۹۱).
بنابراین، سلامت مفهوم عامی است که گاهی مربوط به جسم و ظاهر است و گاهی نیز به روان و باطن انسان بستگی دارد و اگرچه جنبه سلامت باطنی با اهمیت تر میباشد اما جنبه جسمانی سلامتی نیز مهم است (مطهری، ۱۳۹۶). در آموزه های اسلامی، برای حصول سلامتی به اموری توجه میشود که به آنها، اسباب حفظ الصحه میگویند که خود به دو گروه اسباب ضروریه و اسباب غیرضروریه تقسیم میشوند.
اسباب غیرضروریه، انجامشان یا ترکشان برحسب مورد، به حفظ و یا اعاده سلامتی کمک میکند و اسباب ضروریه، شامل مجموعه عواملی (شش گانه) است که بدون آنها نه تنها سلامتی، بلکه حیات میسر نیست (سیاهپوش، ۱۳۹۱). اگرچه، انسان با تندرستی میتواند از سهم دنیوی خود بهره مند گردد اما از نظر اسلام تأمین سلامت جسمی در راستای عبودیت و کمال انسانی ارزش می یابد. به این بیان که، سلامت جسمی هدف واسطه ای است تا کارایی فرد را افزایش دهد و زندگی او را به سوی کمال و قرب الهی رهنمون سازد (نورمحمدی، ۱۳۹۹). برای قدردانی از بدن و تلاش برای رسیدن به سلامت جسمی، نیاز به رعایت امور شش گانه دم و بازدم، خوردن و آشامیدن، خواب و بیداری، تحرک و استراحت، جذب و دفع، دغدغه و خیال (جرجانی، ۱۳۵۵) میباشد.
در همین راستا، مکتب طب سنتی ایران (منابعی مانند: قانون، ذخیره خوارزمشاهی، قابوس نامه، حفظ الصحه)دارای دو بخش نظری و عملی و دوشاخه جداناپذیر طب جسمانی و طب روحانی است. در طب عملی، مسائل مربوط به روش های مختلف درمانی و کلیه مطالب لازم برای درمان مورد بحث قرار میگیرد و در شاخه نظری، اسباب اربعه، سلامتی و بیماری انسان، موضوع طب سنتی را تشکیل میدهند(رحیمی مهر، ۱۳۹۶).