فرهنگ صحیح
«اگر فرهنگ در یک جامعه، به معنای درست کلمه، فرهنگ صحیح باشد با هر تلقی که انسان از فرهنگ صحیح دارد..آن جامعه به سمت رشد اقتصادی و رفاه و آزادی و این چیزها هم حرکت خواهد کرد» (بیانات: ۱۵/۱۰/۱۳۷۷). و به تعبیر حضرت امام خمینی(ره)؛ «آن چیزی که ملتها را میسازد فرهنگ صحیح است» (صحیفه امام، جلد۱۷، ص۱۵۳).
«فرهنگ صحیح در نظام اسلامی، فرهنگی است که با مبانی اسلامی، منطق و عقل و خرد، همسان و همگام باشد و اگر چنین فرهنگی در جامعه تحقق پیدا کند، آن جامعه به سمت رشد اقتصادی و رفاه و آزادی حرکت خواهد کرد. فرهنگ صحیح و درست زمینهای برای دست یابی هر جامعه به ثروت، علم، قدرت سیاسی، آزادی و آزادمنشی است. اما فرهنگ منحط، رشد اقتصادی و رفاه را به فساد و تباهی، و آزادی و دمکراسی را به هرج و مرج تبدیل خواهد کرد، بنابراین فرهنگ به مفهوم عقلیت یک جامعه است و هر چه بر روی آن سرمایهگذاری شود، زیاد نیست» (بیانات: ۱۵/۱۰/۱۳۷۷).
رگه های فرهنگ صحیح
در فرهنگ اسلامی «حیات دنیا» باید با محوریت «الله» و بر مبنای ایمان به غیب به گونهای مدیریت شود که نتیجهای جز سعادت در «حیات دنیا» و رستگاری در «حیات آخرت» به دنبال نداشته باشد. مقام معظم رهبری از جامعهای که آرمانهای الهی وانسانی در آن ظهور یافته با توجه به فرهنگ قرآنی تعبیر به «حیات طیبه» مینمایند ( بیانات: ۲۵/۶/۹۴). رگههای اساسی فرهنگ اسلامی عبارتنداز:
– عقل سلیم: «عقل در یک سطح، آن عاملی است که انسان را به مقام قُرب میرساند، به مقام توحید میرساند؛ در یک سطح پایینتر، عقل آن چیزی است که انسان را به سبْک زندگی اسلامی میرساند؛ در یک سطح دیگر هم عقل آن چیزی است که ارتباطات مادّی زندگی دنیا را تنظیم میکند؛ همهی اینها کار عقل است» (بیانات: ۰۲/۰۳/۹۷).
– قرآن کریم: «امروز همه بشر محتاج قرآناند؛ ما مسلمانان اگر به قرآن عمل نکنیم، خسارتمان، بیشتر از دیگران است؛ چون ما این نسخه و این دستورالعمل را داریم، تجربه تاریخی آن را هم داریم. بشریت در صدرِ اوّل به برکت عمل به قرآن، در علم، در اخلاق، در عمل و در پیشرفتهای گوناگون مادّی و معنوی، اوج پیدا کرد. قرآن، همیشه زنده است. قرآن، نیازهای انسان را موردتوجه قرار میدهد. قرآن در هر عصری میتواند بهترین نسخه سعادت انسانها باشد» (بیانات: ۰۱/۰۹/۷۷).
– توحید و خداگرائی: «اساس کار دعوت انبیا، دعوت به توحید است. دعوت به توحید فقط به معنای این نیست که عقیده پیدا کنید که خدا یک است و دو نیست و این بتها یا این خدایان -موجودی که هستند- ارزش الوهیّت ندارند؛ فقط این نیست، عقیدهی به توحید، یک پایه و استوانه یا زمینهی اساسیِ یک جهانبینی است که زندگی را میسازد. عقیدهی به توحید یعنی جامعهی توحیدی به وجود آوردن؛ جامعهای که بر مبنای توحید شکل بگیرد و اداره بشود» (بیانات: ۰۶/۰۶/۹۶).
– اخلاقيّات و تقوا: ایشان معتقدند که: «تقوا مهمترین موضوع در اخلاقیات است؛ تقوا همهچیز است؛ وقتی تقوا در یک جامعهای بود، همهی مشکلات مادّی و معنوی جامعه حل خواهد شد؛ تقوا اینجوری است… آن معنای واقعی تقوا که عبارت است از مراقب خود بودن، مراقب حرکات خود بودن، و سعی در حفظ خود در جادّهی مستقیم و صراط مستقیم؛ این معنای تقوا است؛ اگر این باشد در جامعه، همهی مشکلات حل میشود» (بیانات: ۳۰/۰۶/۹۵).
عدالت خواهی: آیت الله خامنهای هدف از تشکیل جامعه اسلامی را عدالت خواهی میدانند: «گفتمان عدالت، يك گفتمان اساسى است و همه چيز ماست. منهاى آن، جمهورى اسلامى هيچ حرفى براى گفتن نخواهد داشت، اين گفتمان را بايد همه گير كنيد، به گونه اى كه هر جريانى، هر شخصى، هر حزبى و هر جناحى سر كار بيايد، خودش را ناگزير ببيند كه تسليم اين گفتمان شود؛ يعنى براى عدالت تلاش كند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگيرد» (بیانات: ۱۰/۰۸/۸۳).
مطالبه گری: مطالبه گری در واقع چهرۀ دیگر و وجهی از امر به معروف و نهی از منکر است. «آنچه من بر آن تأکید میکنم، این است که ما امروز در جامعهمان نیاز مبرم داریم به اینکه آرمانها را مدام تکرار کنیم، مدام بگوییم، مدام روی آن کار کنیم، مدام مطالبه کنیم. مطالبهگریِ آرمانها از آن چیزهایی است که از آن نباید دست برداشت» (بیانات: ۰۷/۰۳/۹۷).
رهنمودها
مراقبت از فرهنگ صحیح
آیت الله خامنهای تصریح دارند: «اساس ایستادگی امت اسلامی در برابر مستکبران و ان شاالله پیروزی نهایی آنها مبتنی بر حفظ فرهنگ اسلامی و انقلابی و تقویت جناح فرهنگی مؤمن است. بنابراین باید نهالهایی که در عرصه فرهنگ اسلامی روییده¬اند را تقویت کرد» ( بیانات: ۲۰/۱۲/۱۳۹۲). برای مراقبت از فرهنگ صحیح، آیت الله خامنهای به این نتیجه رهنمون شد که: این کار را هم بایستی سپرد به جناح فرهنگی مؤمن، انقلابی، مردمی خودجوش (بیانات: ۶/۴/۱۳۹۴). و بالاخره با تحلیل عمیق روند وضعیت فرهنگی و کم کاری نهادها و مراکز فرهنگی و دولتی، معظم له فرمان آتش به اختیار در مسایل فرهنگی را صادر نمودند: «من به همه آن هستههای فکری و عملی جهادی، فکری، فرهنگی در سرتا سر کشور مرتباً میگویم: هر کدام کار کنید؛ مستقل و به قول میدان جنگ، آتش به اختیار. آنجایی که احساس میکنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمیتواند درست مدیریت کند، آنجا آتش به اختیارید؛ یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید» (بیانات: ۱۷/۳/۱۳۹۶).
«ایستادگی جمهوری اسلامی ایران بر روی مبانی و اصول خود و پای فشردن بر باورهای خود- چه باورهای سیاسی چه باورهای دینی- که موجب اقتدار او، عزت او، پیشرفت او و الگو شدن او در جوامع اسلامی شده، ناشی از ایمان دینی است. این چیز کمی نیست برادران عزیز! این¬که جوان در یک کشوری حاضر باشد از هواهای نفسانی و شهوات نفسانی چشم¬پوشی کند و تقوا پیشه کند؛ این به زبان آسان میآید؛ هیچ در دنیا چنین چیزی را مشاهده نمیکنید. در کشور ما جوانهایی که برای خدا و بخاطر حفظ تقوا از شهواتشان میگذرند، کم نیستند، زیاد هستند؛ در بخشهای مختلف هستند، در دانشگاه هستند، در محیطهای شهری بزرگ هستند. حاکمیت فرهنگ دینی و روح دینی و تعلیمات دینی بر کشور این وضعیت را به وجود آورده؛ این چیز خیلی مهمی است. اینها در جای جا خودش را نشان خواهد داد. آنجایی که وقت جان¬فشانی و پای گذاشتن بر روی لذات و رفتن به سوی خطر است، این خصوصیات خود را نشان میدهد« (بیانات: ۰۲/۰۲/۱۳۸۶).
اجتناب از تفکر غیر اسلامی و خرافات
ایشان خطاب به نخبگان و اندیشمندان جامعه تصریح میکنند: «شرط اول این است که خودتان و ذهنتان را از تفکرات غربی که یک تفکرات کلیشهای غلط متحجر نونما که ظاهرش دلسوزانه و باطنش خائنانه است نجات بدهید. بنابراین اولین شرط استقلال فکری نسبت به تفکرات غرب است. الزام دوم، مراجعه به متون اسلامی است. باید از کتاب خدا، سنت پیغمبر، احادیث، دعاها و کلمات و رفتار ائمه، اصول و مبانی اساسی را استخراج کنیم و در نهایت در احصای مسائل اجتماعی حقیقتاً به مسائل اصلی بپردازیم نه مسائل درجه دو» (بیانات: ۳۰/۱/۱۳۹۳).
«من به همه علاقمندان و عشاق گسترش اسلام عرض کنم که درست نقطه مقابل این پیروزی آن است که کسانی خرافات را به نام اسلام بیان کنند. بزرگترین دشمنی در این قسمت، همین است که کسانی به نام اسلام، به نام دین خدا و به نام محبت اهل بیت، خرافاتی را اشاعه دهند که وقتی کسانی از این خرافات اطلاع پیدا میکنند، بگویند اگر اسلام این است، ما این اسلام را نمیخواهیم، این ضربه بزرگی است» (بیانات: ۱۷/۳/۷۳).
«بعضیها هستند که حقایق دینی را به عنوان خرافه انکار میکنند، ما کاری با آنها نداریم. آنچه که با کتاب و سنت متقن و معتبر ثابت شده، از دین است، چه حالا عقول بپسندند یا نپسندند، از این حمایت و دفاع کنید. آنچه که با دلیل معتبر ثابت نشده¬است و با مبانی و اصول دینی معارضه ندارد، درباره آن ساکت بمانید. انچه که با یکی از اصول دینی معارضه دارد و مدرک معتبری ندارد، ردش کنید، این میشود خرافه و معیار خرافه این است» (بیانات:۲۵/۸/۷۲).
اعتلای مبانی فرهنگ اسلامی
یکی از موضوعاتی که مقام معظم رهبری در موارد متعدد بر آن تأکید دارند اعتلای بن¬مایههای فرهنگ اسلامی است. «بنمایههای این فرهنگ عبارت است از خردورزی، اخلاق، حقوق. این موارد را اسلام در اختیار ما قرار داده است. اگر ما به این مقولات به طور جدی نپردازیم، پیشرفت اسلامی تحقق پیدا نخواهدکرد و تمدن نوین اسلامی شکل نخواهد گرفت. هرچه ما در صنعت، اختراعات و اکتشافات پیشرفت کنیم اگر این بخش به درستی تحقق نیابد، پیشرفت اسلامی به معنای حقیقی اتفاق نیفتاده¬است. حصول این هدف، نیازمند کار و تلاش مجدانه است» (بیانات: ۲۳/۷/۱۳۹۱).
مطالبه فرهنگ آرمانی
میتوان فرهنگ را از دو دیدگاه، واقعی و آرمانی تعریف کرد. اگر فرهنگ را مجموعهای متشکل از باورها، اعتقادات، اخلاقیات، هنرها و فنون و… تلقی کرد یک نوع تعبیر واقعگرایانه از فرهنگ است اما اگر در فرهنگ، از آنچه باید باشد و آن¬چه مطلوب است سخن به میان بیاید که جامعه باید دارا باشد، رویکرد فرهنگ آرمانگرایانه میشود (ذوعلم، ۱۳۹۲: ص۲۴). با توجه به بیانات رهبری، فرهنگ آرمانی همان فرهنگ اسلامی است. يعني آن جامعهاي كه در رأس آن جامعه، خدا حكومت ميكند و در پایینتر از خدا همه انسانها هستند و تمام قوانین، تشکیلات و مناسبات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، حقوقی و… را دین خدا تعیین میکند. آنچه موجب شوق، پیشرفت و حرکت در ملّتها میشود آرمان¬ها هستند و هرچه این آرمانها والاتر و محبوبتر و نورانیتر باشند حرکت صحیحتر خواهدبود (بیانات: ۲۸/۶/۱۳۹۵).
در صورتی که مدیران فرهنگی (نخبگان فرهنگی حاکمیت)، فرهنگ آرمانی را با توجه به تناسب ذاتی میان اجزا و مؤلفههایش اعمال کنند- بنا به وعدههای صادق ذات اقدس الهی- جامعه فرهنگی (نظام سیاسی- اجتماعی)، پویا، مترقی و پیشرفته شده و با رشد و تعالی فزاینده (مادی و معنوی) مواجه خواهدشد. و چنان که جامعه فرهنگی نسبت به فرهنگ آرمانی اسلام التزام نداشته باشد و متعهد نباشد حرکتی قهقرایی و رو به زوال خواهدداشت و روح اسلام از چنین جامعهای رخت برخواهد بست. آیتالله خامنهای معتقدند که: «عدم مطالبة آرمانها، جوامع را گرفتار پیامدهای خطرناکی میکند؛ اولاً روحیّة غفلت و فراموش کردن آرمانها چون بختکی جوامع را تهدید مینماید. ثانیاً مسئولیتی که وظیفة تحقق آرمانها را دارند؛ دچار روزمرگی میشوند» (بیانات: ۱۲/۲/۱۳۸۵).