مدیریت فرهنگی

آنچه در ادامه می‌خوانید:

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

بمان ایران من
دکتر محمدرضا حاتمی
عضو هیئت علمی دانشگاه
«اهل فرهنگم، آب و خاکم ایران»

با توجه به عمق و وسعت اهداف فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران و بر اساس بیانات رهبر انقلاب محافظت قوی و مؤثر از مرزهای فرهنگی، باورها و ارزش‌ها در برابر تهاجم گسترده فرهنگی بیگانگان متولیان امور فرهنگی می‌بایست از قدرت تصمیم‌گیری، سیاست‌گذاری و مدیریت بالا برخوردار باشند. «اهمیت کار فرهنگی نباید مورد غفلت قرار گیرد. در کار فرهنگی هیچ وقفه و تعللی جایز نیست؛ چون بیشترین تلاش دشمنان بر روی جامعه و ملت و کشور ما، تلاش فرهنگی است» (بیانات: ۰۶/۰۶/۱۳۸۵).

رهنمودها

اصالت دادن به فرهنگ

در منظومه فکری آیت‎الله خامنه‎ای فرهنگ، مسئله اصلی کشور است چنین می‎فرمایند: «به نظر من علاج مشکلات این کشور را چیز دیگری جز اصلاح فرهنگی نمی‎تواند بکند، ما یک تصحیح فرهنگی لازم داریم» (بیانات: ۲۰/۹/۱۳۷۵). «بسيارى از مشكلاتى كه به نظرمان مى‌رسد در صحنه‌هاى مختلف اجتماعى و اقتصادى و يا حتى سياسى داريم، اگر كاوش كنيم، به مشكلات فرهنگى برمى‌گردد» (بیانات: ۱۹/۰۹/۱۳۶۹). «ما فرهنگ را بستر اصلى زندگى انسان مى‌دانيم؛ نه فقط بستر اصلى درس خواندن و علم آموختن. فرهنگ هر كشور، بستر اصلى حركت عمومى آن كشور است. حركت سياسى و علمى‌اش هم در بستر فرهنگى است» (بیانات: ۱۷/۱۰/۱۳۸۳).

«من در ارزشگذاری ذهن خودم، به مسائل فرهنگی بهای زیادی می‎دهم. یعنی این¬طور اعتقاد دارم که قوام یک کشور به فرهنگ است» (بیانات: ۲۰/۹/۱۳۷۹). در مورد تأثیرگذاری فرهنگ در تحول کشور و حتی جنگ توضیح می‎دهند: «فرض بفرماييد جنگى پيش بيايد،… بيش از سلاح، بيش از وجود فرماندهان كارآزموده، بيش از كثرت سپاهيان و لشگريانى كه در اختيار دارد، فرهنگ اين ملت است كه مى‏تواند او را به ميدان جنگ بكشاند، در ميدان جنگ نگه دارد، به خوب جنگيدن وادار كند، پيروزى را در اختيار او بگذارد» (بیانات: ۲۸/۶/۱۳۷۵).

بیکاری فرهنگی ممنوع

«از بخش فرهنگ رفع مظلوميت كنيد. بخش فرهنگ انصافاً بخش مظلومي است…. واقعاً مسئله فرهنگ را دست‌كم نگيريد. خيلي از مشكلات جامعه ما با فرهنگ‌سازي حل مي‌شود. توجه بكنيد كه امروز، عمده قواي دشمنان ما در جبهه فرهنگي دارد كار مي‌كند. اين جنگ‌هاي رواني، اين فعاليت‌هاي فرهنگي، اين بودجه‌هاي پنهان و آشكاري كه براي منحرف كردن ذهن‌ها مي‌گذارند، همه‌اش مربوط به مسئله فرهنگ است» (بیانات: ۰۴/۰۶/ ۱۳۸۶).

«امروز و از روزهاي اول انقلاب، دستگاه‌هاي تبليغات، همة توان خود را گذاشته‌اند براي اينكه مردم را نسبت به پايه‌هاي اين انقلاب بي‌اعتقاد كنند. اين كار فرهنگي است؟ ايمان مردم را مورد تهاجم قرار دادند، باورهاي قلبي مردم را مورد تهاجم قرار مي‌دهند، اين را نمي‌شود انسان ناديده بگيرد» (بیانات: ۱/۱/۱۳۹۳).
«در اين آشـفته‌بازار احتمالي يا حتي غير آشفته بازار, در بازار عرضه فرهنگ و عقيده و اخـلاق, نگذارد عائله او يعني ملت دچار گمراهي بشوند؛ يعني همان احساسي را كـه انسان نسبت به زن و بچه خودش دارد, همان را بايد نسبت به ديگران هم داشـته باشد. شما اگر بدانيد كه فرزند خودتان دچار يك انحطاط اخلاقي شده كه از نـظر شـما و از نـظر جـامعه زشت است, يا در معرض آن قرار گرفته چگونه عكس‌العمل نشان مي‌دهيد؟» (بيانات: ۱۹/۹/۱۳۷۹). در جنگ صفین… عمار دائم مشغول روشنگری بود. این طرف می‎رفت، آن طرف می‎رفت، برای گروه¬های مختلف سخنرانی می‎کرد.در فتنه همه بایستی روشنگری کنند، همه بایستی بصیرت داشته باشند (بیانات: ۰۲/۰۷/۱۳۸۸).
اولویت کار فرهنگی
«از هر طرف که حرکت می‎کنیم، می‎بینیم که به فرهنگ می‎رسیم و راه‎ها واقعاً به فرهنگ ختم می‎شود، برای فرهنگ باید کار کرد» (بیانات: ۱۹/۹/۱۳۶۹). «اهمیت کار فرهنگی نباید مورد غفلت قرار گیرد. در کار فرهنگی هیچ وقفه و تعللی جایز نیست؛ چون بیشترین تلاش دشمنان بر روی جامعه و ملت و کشور ما، تلاش فرهنگی است. این مبالغه نیست! بیشتر و پُرحجم و موثرتر از تلاش‎های سیاسی و امنیتی، تلاش فرهنگی است. علت هم این است که آنها می‎دانند اگر در تلاش‎های فرهنگی علیه انقلاب موفق و پیروز شوند،‌ بقیه‌ی کارها برای آنها آسان خواهد شد؛ لذا روی آن متمرکزند» (بیانات: ۰۶/۰۶/۱۳۸۵). «کار را– فعالیت‎های فرهنگی- هرچه می‎توانند به‌طور جدی دنبال کنند و ادامه بدهند. بدانند که همین گسترش کار فرهنگی در بین جوان¬های مؤمن و انقلابی، نقش بسیار زیادی را در پیشرفت این کشور و در ایستادگی ما در مقابل دشمنان این ملت، ایفا کرده¬است» (بیانات: ۰۱/۰۱/۱۳۹۳).
همچنین بیان می‎کنند که: «اعتقاد من این است که مجموعه انقلابی کشور ـ که بحمدالله تعداد بی¬شماری از آنها در بین جوان‎های ما، در بین صاحب نظران ما، اساتید ما، بزرگان ما، تحصیل کرده‎های ما حضور دارند، می‎توانند با منطقِ محکم وارد میدان بشوند، نقّادی کنند. نقاط ضعف را و نقاط منفی را به رخ ما مسئولان بکشانند. گاهی می‎شود که مسئول، متوجّه نیست چه دارد می‎گذرد در متن جامعه، اما آن جوان در متن جامعه است، او می‎فهمد؛ آن عزم ملّی و مدیریّت جهادی که عرض کردیم در زمینه فرهنگ است» (بیانات: ۱۹/ ۰۹/ ۹۲). «به همة کسانی که اهل کار فرهنگی‎اند، دائم می‎گوییم، به بعضی تکرار می‎کنیم، به بعضی التماس می‎کنیم، بعضی را در اینجا جمع می‎کنیم و به بعضی پیغام می‎دهیم که «آقا کار فرهنگی بکنید» جواب کار فرهنگی باطل، کار فرهنگی حقّ است» (بیانات: ۲۱/۶/۱۳۷۳).

مدیران فرهنگی شایسته

رسیدن به فرهنگ متعالی و مدیریت فرهنگی صحیح درگرو ارکان و مبانی مدیریت فرهنگی دینی و ویژگی‌های دینی مدیران فرهنگی است. مقام معظم رهبری در مورد شرایط و خصوصیات مدیرانی که مسئولیت مستقیم امور فرهنگی عمومی را به عهده می‎گیرند به دو خصوصیت اشاره کرده و می‎فرماید: «یکی اینکه وقت بگذارند، دیگر اینکه ذوق و ابتکار و توانایی و مهارت¬ها را به کار ببرند، رها کردن؛ کاری از پیش نخواهد برد. پس من اولین عرضم به شما مدیران فرهنگی این است که از جان و ذهن و فکر و وقت خودتان سرمایه¬گذاری کنید. اگر این حاصل شد بعد نوبت به این می‎رسد که ببینیم حالا کدام دستگاهای دیگر هم بایستی با شما همکاری کنند» (بیانات: ۱۹/۰۴/۷۴).

قرارگاه فرهنگی

«تعبیر قرارگاه ممکن است به بعضی گوش‎ها سنگین بیاید- قرارگاه یک اصطلاح جنگی است، اصطلاح نظامی است- و بگویند آقا، قرارگاه مال مسائل نظامی است، شما در مسائل فرهنگی هم فکر نظامی را رها نمی‎کنید! واقع قضیه این است که کارزار فرهنگی از کارزار نظامی اگر مهم¬تر نباشد و اگر خطرناک¬تر نباشد، کمتر نیست؛ این را بدانید…؛ واقعا یک میدان کارزار است اینجا« (بیانات: ۱۹/۹/۱۳۹۲). «الان کار، دست من و شماست، همه چیز دست شماست، امور فرهنگی دست شماست، آموزش و پرورش یک جور، دانشگاه یک جور، امور وزارت فرهنگ و ارشاد یک جور! نمی‌شود که ما این مسئولیت را از روی گردن خودمان برداریم» (بیانات: ۱۵/۱۰/۱۳۷۷). «باید جبهه فرهنگی به وجود بیاید «سنگرهای معنوی» باید به وجود بیاید. همه باید کارکنند و امروز روز کار است» (بیانات: ۸/۵/۱۳۷۲).
«باید جبهه فرهنگی به وجود بیاید. سنگرهای فرهنگی باید به وجود بیاید. همه باید کار کنند و امروز روز کار است» (بیانات: ۰۸/ ۰۵/ ۱۳۷۲). «لازم است در میان ادبا و روشنفکران و نویسندگان و شعرا و هنرمندان و سینماگران و دانشمندان و اساتید، یک بسیج عمومی برای مقابله با جریان تهاجم فرهنگی که دشمن هدایت می‎کند انجام بگیرد« (بیانات: ۰۸/ ۰۸/ ۱۳۸۵). «همه وظیفه دارند، بیشتر از همه خواص، و در میان خواص، بیشتر از همه آن کسانی که مستمعین بیشتری دارند، شنوندگان بیشتری دارند. این وظیفه است دیگر، مرزها روشن بشود و معلوم بشود که کی چی می‎گوید. اینجور نباشد که باطل خودش را در لابه¬لای گرد و غبار برخاستة در میدان مخفی کند، ضربه بزند و جبهة حق نداند از کجا دارد ضربه می‎خورد. این است که حرف دوپهلو زدن، از خواص، مطلوب نیست. خواص باید حرف را روشن بزنند و مطلب را واضح بیان کنند» (بیانات: ۲۹/۱۰/۱۳۸۸).
«در نظام جمهوری اسلامی و به برکت انقلاب اسلامی همه¬ی تلاش¬ها سرعت و کارایی مضاعفی پیدا می¬کند. آنچه انقلاب اسلامی به مردم ما داد فرهنگ جهادی بود. فرهنگ جهادی در همه¬ی صحنه‎ها و عرصه‎ها به کار می‎آید و در زمینه¬ی کارهای زیربنایی کشاورزی و دامداری و امثال این‎ها هم از اول انقلاب روح و فرهنگ جهادی وارد میدان شد. در دفاع هشت ساله بسیج و تحرک مردم را دیدید؛ در میدان کار و سازندگی و پیشرفت، روحیه جهادی را دیدید که البته مخصوص جهاد سازندگی هم نماند، این روحیه در بسیاری از دستگاه‎ها رسوخ کرد امروز هم شما در کمک رسانی، همین روحیه را مشاهده می‎کنید. این روحیه در همه جای دنیا نیست، مهربانی و همکاری و دلسوزی برای مصیبت دیدگان که مربوط به همه¬ی بشر است یک حرف است. اما جوشش و تحرک و نشاط و ورود در میدان بدون هیچ ترتیب آداب برای خدمت کردن یک حرف دیگر است آنچه در ایران دیده شد این بود، همه وارد میدان و تحرک پیدا کردند. ما این روحیه را باید حفظ کنیم، این روحیه با کار علمی و نظم تشکیلاتی هیچ منافاتی ندارد بلکه اتفاقاً کار علمی را هم همین روحیه جهادی بهتر می‎کند» (بیانات:۱۴/۱۰/۱۳۸۲).

برنامه ‎ریزی فرهنگی

«براي فعاليت‌هاي فرهنگي، برنامه‌ريزي ضروري است و نمي‌توان انتظار داشت كه فرهنگ كشور، اعم از فرهنگ عمومي، فرهنگ نخبگان و فرهنگ دانشگاهي به خودي خود پيش رود. حالا بعد از آنكه مصرف فرهنگي را پيدا كرديم، قلمي كه بايد اين بودجه صرف آن بشود، پيدا كرديم، برويم سراغ محتوايش. بالاخره مي‌خواهيم فيلم بسازيم. مثلاً مي‌خواهيم ده تا فيلم انقلابي بسازيم؛ ده تا فيلمي كه حامل ارزش‌ها باشد. يا مي‌خواهيم فلان تعداد كتاب منتشر كنيم؛ محتواهايش چه باشد، چه جوري باشد، با چه قوتي، با چه استحكامي، با چقدر مايه علمي و هنري كه در آنجا به كار برده مي‌شود؟ اينها خيلي كارهاي سخت و ظريفي است. در زمينه‌هاي فرهنگي، دنبال كارهاي تشريفاتي و ويتريني نباشيد. نمايش دادن كار فرهنگي، نه اينكه فايده‌اي ندارد؛ ضرر هم دارد. در زمينه فرهنگ بايد دنبال كارهاي محتوايي و اصيل و واقعي رفت، كه امروز نياز عمده كشور هم اين است» (بيانات: ‌۸/۶/۱۳۸۹).

«به كارهاي سطحي نبايد اكتفا كرد. به كارهاي عميق‌‌تر، كارهاي بنياني‌‌تر، كارهايي كه از يكي‌‌شان ده‌ها كار صادر مي‌شود و نشأت مي‌گيرد، توجه كنيد… در باب فرهنگ بايد به شدت مراقبت شود كه ما به «فرهنگ مهاجم» كمك نكنيم. فرهنگ مهاجم خطرناك است. اگر ما فرهنگ عمومي كشور و فرهنگي كه نخبگان و مردم و قشرهاي گوناگون را به سمت يك هدفي هدايت مي‌كند، نتوانيم از آسيب دشمن محفوظ بداريم، كار خيلي مشكل خواهد شد؛ هرچه هم شما تصميم بگيريد، اينها مي‌‌آيند خرابش مي‌كنند و جور ديگري منعكس خواهد شد» (بيانات:۰۲/۰۶/۱۳۹۱). «ما نمي‌خواهيم اين قضيه را با شعار و یا اينكه «صلوات بفرست تمام بشود» و مانند اينها پيش ببريم؛ مي‌خواهيم مسأله به شكل عميق و علمي حل بشود، گره‌هاي ذهني‌‌اي كه وجود دارد باز بشود، حقيقت قضيه روشن بشود و به اعتقاد من ما مي‌توانيم اين كار را بكنيم؛ يعني متفكرين ما و صاحبان دانشِ مرتبط با مسئله جمعيت- در هر بخشي از بخش‌ها- مي‌توانند در اين زمينه منطق صحيح و قابل قبولي را ارائه كنند. اين همايش البته قدم اول است، يعني قدم ابتدايي است، [اما] از گذاشتن قانون به نظر من مهم‌تر است، چون [در] فرهنگ‌سازي… اكتفا نكنيد به اينكه يك ميزگردي تشكيل بشود و سخنراني‌اي گذاشته بشود و مثلاً تعدادي مقاله چاپ بشود؛ اينها كارهاي لازمي است، اما ناكافي است» (بيانات: ۹/۸/۱۳۹۲).

هماهنگی مدیران

«همه آحاد ملت و بخصوص مسؤولین کشور باید نعمت وحدت و اتّفاق و همدلی را – که خدای متعال آن را به ما ارزانی داشت – برای خود حفظ کنند و آن را به خطر نیندازند. در میان کسانی که حرف و جایگاه آن‌ها در نظر مردم وقعی دارد، این احساس باید احساس مسلط باشد، بر تفرق‌ها و مایه‌های تفرق غلبه کنند، به یکدیگر نزدیک‌تر بشوند» (بیانات: ۲۵/۹/۱۳۸۲). «من توصیه می‌کنم برادران مسلمان، برادران انقلابی هر چه می‌توانند فاصله بین خودشان را کم کنند باهم دوست و رفیق باشند باهم همکار باشند، علیه یکدیگر جوسازی و فعالیت نکنند، اما فاصله را با دشمن‌ها زیاد کنند، حرف من خطاب به جناح‌ها این است که بیایید مرزهای جدید و نویی را تعریف کنید» (بیانات: ۲۴/۰۸/۹۷). «ایمان، شجاعت و اعتماد به‌ نفس مسئولان و مدیران فرهنگی جامعه یکی از پایه‌های اصلی است… مسئولان باید به وظایف خودشان عمل کنند. نیازهای مردم را بفهمند، درک و تأمین کنند» (بیانات: ۱۱/۸/۹۷).

مهندسی فرهنگ

مراد از مهندسی فرهنگ، این است که به یک طراحی نظام‎مند و روش‎مند، در یک هندسه-ی دقیق دست یابیم که هیچ‎یک از اضلاع این منشور، با ضلع دیگر در تضاد نباشد و تناظرها و توازی‌‌ها و زوایای متقابل، در رسم خطوط اصلی این طرّاحی، با خط‎کش‌‌ها و معیارهای مهندسی‎شده به انجام رسد. این روش‌‌ها همان راهبردها و فنونی هستند که در هماهنگ‎سازی و سازمان‎دهی نظام و مدارهای فرهنگی، نقش دارند. از دیدگاه جامعه‎شناختی فرهنگی، یکی از مهم‎ترین وظایف حکومت، مهندسی و هماهنگ کردن بخش‌‌ها و دستگاه‌‌های مختلف دولتی، برای تحقّق یک هدف یا اجرای یک برنامه است. و فقط با مهندسی فرهنگی- تربیتی دقیق می‌‌توان «سازمان‎دهی»، «هماهنگی»، «سامانه‎پروری» و «بسترسازی» مناسب و هماهنگی را در سازه‌‌های درونی نظام جامعه‌‌ی دینی، به‎وجود آورد. «در هیچ برنامه¬ا‌ی، بدون هدف‌گذاری نمی‎شود حرکت کرد، باید هدف‌گذاری بشود. اگر در هر کاری بدون هدف‌گذاری مسئولان دولتی حرکت کنند و پیش بروند، کار به روزمرّه‌گی خواهد رسید؛ به نتیجه نمی‎رسد. هدف‌گذاریِ مشخّص و ثابتی باید وجود داشته باشد که به‌سمت آن هدف، همه‌ی دستگاه‌ها را و همه‌ی امکانات را بسیج کنند» (بیانات: ۱/۱/۱۳۹۴).

توجه به انواع کار فرهنگی

«کار ایجابی، کار فرهنگی صحیح است، در منابر، مجلات، روزنامه‎ها حرف اصلی‎شان این باشد. از انقلاب و برکات انقلاب و قدرت انقلاب و ارزش‎های انقلاب و لزوم پایبندی به این ارزشها به جای پریدن به این و آن بگویید، این هم مسألة فرهنگی است» (بیانات: ۲۳/۵/۱۳۷۰).
«گاهی شما به یک نفر قرضی می‎دهید، یا در دهان کسی لقمه‎ای می‎گذارید. این کار، فرهنگی است. وقتی که صحبت از کار فرهنگی می‌شود، ذهنتان فوراً به سمت مجله و روزنامه و امثال اینها نرود. نه، کار این خانم هم فرهنگی است. کاری که ایشان در بیمارستان می‌کنند، به نظر من خیلی اوقات، حتی ممکن است فرهنگی‌تر از کتابی باشد که ما‎ها به دست یک نفر می‌دهیم. کار فرهنگی را درست لخت کنیم و بفهمیم یعنی چه. کار فرهنگی، آن چیزی نیست که لباس فرهنگی دارد. لباس فرهنگی، یعنی نوشته و کاغذ و قلم و امثال اینها. این، فرهنگ می‌شود؛ اما کار فرهنگی نیست. کار فرهنگی، یعنی روح فرهنگی در آن باشد، یک حرکت فرهنگی باشد، رشد بدهد و فعل و انفعال را در ذهن و مغز و جان و عواطف انسان به وجود آورد. اگر شما مدرسه درست کردید، اما این مدرسه در روح کودکی که هدف و آماج کار تبلیغی شماست، اثر مثبت نگذاشت،‌ این کار چیست؟ می‌توانید ادعا کنید که کار فرهنگی است؟ نه،‌ این، ضدفرهنگی است. می‎خواهم حساسیت قضیه را توجه بکنید» (بیانات: ۲۳/۱۰/۱۳۶۹).
پیوست فرهنگی
«دوستان ما آمدند در يكي از دستگاه‌هاي فعال و مسئول، عروسك‌هاي خوبي درست كردند؛ خوب هم بود؛ اول هم حساسيت طرف مقابل را- يعني مخالفين را، خارجي‌ها را- برانگيخت كه اين¬ها آمدند در مقابل باربي و مانند اين¬ها، اين [عروسك‌ها] را درست كردند؛ ولي نگرفت. من به اين¬ها گفتم كه اشكال كار شما اين است كه شما آمديد به فلان نام، يك پسري را، يك دختري را آورديد در بازار، اين عروسك شما را بچه ما اصلاً نمي‌شناسد – ببينيد، پيوست فرهنگي كه مي‌گوييم اينها است – خب، يك عروسك است فقط، در حالي كه مرد عنكبوتي را بچه ما مي‌شناسد، بتمن را بچه ما مي‌شناسد. ده بيست فيلم درست كرده‌اند، اين فيلم را آنجا ديده، بعد كه مي‌بيند همان عروسكي كه در فيلم داشت كار مي‌كرد، در مغازه هست، به پدر و مادرش مي‌گويد اين را براي من بخريد؛ عروسك را مي‌شناسد؛ اين پيوست فرهنگي [است]. شما بايستي اين عروسك را كه ساختيد، در كنار ساخت عروسك، ده بيست فيلم كودك درست مي‎كرديد براي اينكه اين عروسك معرفي بشود پيش بچه‌ها؛ بعد كه معرفي شد، آن‌وقت خودشان مي‌خرند، [ولي] وقتي معرفي نشد، بازار ندارد و ورشكست مي‌شود؛ و ورشكست شد» (بیانات: ۱۹/۰۹/۱۳۹۲).

پرهیز از منفی کاری فرهنگی

«مقوله فرهنگ همچنان که اهالی درد و سوز می‎دانند در کشور ما مقوله¬ی مظلومی است. انقلاب ما انقلابی مبتنی بر یک منش و نگرش فرهنگی بود و هر حرکت ارزشی، این خصوصیت را دارد. ما باید بیش و پیش از تلاش‎های دیگر، به تلاش فرهنگی اسلامی می‎پرداختیم» (بیانات: ۰۵/۰۵/۱۳۷۱). من در ذهن خودم، کار فرهنگي منفي را- يعني آن چيزي که از نظر ما و با معيار ما بد است- به سه نوع تقسيم مي‎کنم: يک نوع، آن نوشته يا کتابي است که يک منطق يا سخني را ارائه مي¬دهد که از نظر ما آن سخن غلط است. يک فکر است، يک پيشنهاد است، يک نظر است، در هر زمينه‎اي ممکن است؛ ليکن فقط آن صاحبِ نظر مخالف، در فکر اين است که نظر مخالف خودش را مطرح کند و هيچ انگيزه‎اي دنبال آن نيست. طرح چنين فکر مخالف و غلطي- از نظر ما- در جامعه، مفيد است؛ بودنش از نبودنش بهتر است؛ زيرا اگر انديشة غلط طرح نشود، انديشه درست نمي‎جوشد. اين منطقي است و ما مايليم آن چيزي که از نظر صاحبش البتّه درست است، امّا از نظر ما غلط است، منتشر شود؛ در حوزه‌‌هاي مختلف هم منتشر شود؛ کما اين‎که مثلاً در عالم فقاهت، يا در عالم فلسفه- حالا آن بخش کار ما؛ يعني فلسفه اسلامي- و بقيه مباحث علمي، کساني چيزهايي را مي‎نويسند که از نظر يک جمع ديگر غلط است. آنها هم جوابش را مي‎نويسند؛ نتيجه اين مي‎شود که مطلب رشد پيدا مي¬کند، پرورش پيدا مي-کند، ذهن‎ها قوي مي‎شود و سخن و علم پيش مي‎رود. نوع دوم کار که غلط است، این است که انگیزه آن صرفاً ارائه یک سخن علمی یا یک نظر فلسفی یا اجتماعی یا سیاسی نیست؛ بلکه جزئی از چارچوب یک طرح براندازی است. نشر این هم مضرّ است. دشمن وقتی که می¬خواهد با ابزار فرهنگی به کشور و جامعه و نظامی حمله کند، چیزهایی را هدف می¬گیرد، که به نظر من امروز در کشور ما چنین چیزهایی هست. هم در عالم کتاب هست، هم در عالم مطبوعات هست، هم در عالم هنر هست. البته وقتی ما می¬گوییم که این فکر غلط، یا این طرح غلط، یا این سخن نادرست، در چارچوب یک طرح امنیتی و براندازی قرار دارد، ممکن است صاحب آن اندیشه، مطلقاً نداند که چه کار می¬کند! این به معنای آن نیست که خود او هم در آن طرح براندازی یا خرابکاری شریک است؛ نه، گاهی اصلاً او هیچ سهمی ندارد، اما دشمن از او استفاده می¬کند. این¬جا یک انسان خیرخواه، به مجرّد این که دید از سخن او، از حرف او و از کار او به عنوان جزئی از یک مجموعه خرابکاری در این کشور استفاده می¬شود، اگر خود او به این کار براندازی یا خرابکاری مایل نیست، فوراً عقب می¬کشد. قاعده¬اش این است؛ اگر عقب نکشید، پس او هم سهیم و شریک است. این، نوع دوم از اندیشه¬های غلط است.
نوع سوم، آن کار فرهنگی است که اثرش آنی است و قابل پاسخ¬گویی نیست. مثل این که در جامعه¬ای بیایند عکس¬های مستهجن جنسی را به شکل وسیعی در میان جوانان پخش کنند! شما چطور می¬خواهید این را جواب دهید!؟ اصلاً قابل جواب دادن است!؟ این اصلاً قابل جواب دادن نیست. وقتی که یک اثر هنری و یک نوشته و یک عکس، یک تأثیر ویرانگر اخلاقی دارد، این قابل پاسخگویی نیست. جلوِ این کار فرهنگی را باید گرفت؛ این آن ممیّزی واجب است که در جنجال علیه ممیّزی و سانسور نباید هدف را گم کرد. من وظیفه نظام می¬دانم، وظیفه وزارت ارشاد می¬دانم، وظیفه شما که ناشرید می-دانم، که وقتی چنین چیزی مطرح می¬شود، شما اجازه ندهید و کمک نکنید. این هیچ ربطی ندارد به این که ما با فکر آزاد موافقیم یا مخالفیم. طبیعی است که ما با آزادی¬هایی مخالفیم؛ مگر کسی شک دارد؟ ما با بعضی از آزادی¬ها مخالفیم. ما با آزادی¬های جنسی مخالفیم؛ ما با آزادی گناه مخالفیم و این کاری است که مردم را به این طرف سوق می¬دهد. همین الان در کتاب¬های ما هست؛ کتاب¬های منتشرشده الان وجود دارد. اگر خوف این نبود که با گفتن من، نام یک اثر غلطی تکرار شود، اسمش را می¬گفتم. کتابی که جوانان را به طور واضحی، با شیوه¬های هنری، به سمت گناه سوق می¬دهد! این یک مسأله فکری نیست که ما بگوییم حالا این کتاب منتشر شود، ما هم جوابش را منتشر کنیم؛ این جواب ندارد!» (بیانات: ۲۸/۰۲/۱۳۷۸).

فرهنگ فرهنگ

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ بمان ایران من دکتر محمدرضا حاتمی عضو هیئت علمی دانشگاه «اهل فرهنگم، آب و خاکم ایران» مفهوم شناسی فرهنگی استقلال فرهنگی

مطالعه بیشتر »
تهاجم فرهنگی

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ بمان ایران من دکتر محمدرضا حاتمی عضو هیئت علمی دانشگاه «اهل فرهنگم، آب و خاکم ایران» تهاجم فرهنگی تهاجم فرهنگی تهاجم

مطالعه بیشتر »
فرهنگ زندگی و تمدن اسلامی

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ بمان ایران من دکتر محمدرضا حاتمی عضو هیئت علمی دانشگاه «اهل فرهنگم، آب و خاکم ایران» فرهنگ زندگی و تمدن اسلامی

مطالعه بیشتر »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *