بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بمان ایران من
دکتر محمدرضا حاتمی
عضو هیئت علمی دانشگاه
«اهل فرهنگم، آب و خاکم ایران»
مقاوم سازی
«اگر توانستیم فرهنگ این کشور را با پایه های مستحکم و قویم و نهادهای صحیحی که کارآیی لازم را داشته باشند، پشتیبانی و تقویت کنیم، کار این کشور روی غلتک خواهد افتاد و پیشروی این کشور در همه زمینههای مورد نظر تضمین خواهدشد. چنانچه ما فرهنگ را اصلاح و دنبال نکردیم، به احتمال زیاد برنامه-ریزیهایمان ابتر خواهدبود، یعنی مدتی تلاش میکنیم، زحمت میکشیم؛ اما نمیتوانیم به نتایج قطعی آن امیدوار باشیم» (بیانات ۲۰/۹/۷۵ ). آیتالله خامنهای بر این باورند که براى يك ملت، ويرانى و خرابى ظاهرى، دليل ويرانى و نابودى حقيقى و نهائى نيست. آنچه كه دليل ويرانى نهائى است، ويرانى فرهنگى است. «مواريث فرهنگى، آن ذخيرهها و گنجينههائى هستند كه در يك جامعهاى حفظ ميشوند. يك وقت ممكن است ساختمانى خراب شود، فرو بريزد، يا سست شود؛ اما آن گنج، آنجا محفوظ است. وقتى اين گنج در آنجا بود، به بركت اين گنج ميتوان آن ساختمان را بازسازى كرد؛ اما اگر چنانچه يك كشورى از لحاظ فرهنگ وضع نابسامانى داشته باشد، اين ملت ورشكسته است؛ ولو ظاهراً يك شمايل و شاكلهى مقبولى داشته باشد؛ ليكن باطن خراب شده است، ويران شده است و با يك حادثه از بين ميرود و ديگر قابل بازسازى نيست» (بیانات: ۲۳/ ۰۳/ ۱۳۹۰).
رهنمودها
حفظ حکومت اسلامی
حکومت اسلامی که بنیانگذار و مراقب فرهنگ اسلامی است بایستی مقتدر باشد و لذا آیتالله خامنهای معتقدندکه: «یک عدهای اسلام را فقط مسأله¬ی فردی دانستند و سیاست (و حکومت) را از اسلام گرفتند در حالی که نبی مکرم اسلام در آغاز هجرت، اولین کاری که کرد، سیاست (و تشکیل حکومت) بود. چطور میشود اسلام را از سیاست جدا کرد؟! «لَقَد ارسَلنا رُسُلَنا بِالبیّنات وَ انزَلنا مَعَهُم الکتابَ و المیزان لِیَقُومَ الناسُ بالقسطِ» (حدید: ۲۵) قسط چیست؟ یعنی استقرار عدالت اجتماعی در جامعه. چه کسی میتواند این کار را انجام دهد؟ تشکیل یک جامعه همراه با عدالت و قسط یک کار سیاسی است… این هدف انبیاست» (بیانات: ۳۱/ ۵/ ۱۳۸۵). همهی شما در هرجا که هستید، در حراست و حفاظت از این نظام، و در باز کردن مشکلات این کشور، به یک اندازه مسؤولید. ما اگر نتوانیم مشکلات این کشور را حل کنیم، نمیتوانیم انقلاب را حفظ کنیم و طبعاً نمیتوانیم آن را صادر نماییم»(بیانات، ۱۴/۰۹/۱۳۶۹).
«حکومتی که امروز در دست شما مردم است، آرزوی هزاران ساله ی مؤمنان بالله بوده است. امامان همه در این خط حرکت کردهاند که حاکمیت خدا را، حاکمیت قانون الهی را بر جامعهها حکومت بدهند. تلاشها شده است، جهادها شده است… امروز این فرصت را شما پیدا کردهاید… آن چه را که دارید، ای ملت قهرمان و مبارز ایران قدر بدانید، خود را نگه دارید تا ان شاالله این حکومت به حکومت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه، مهدی موعود، منتهی بشود» (بیانات: ۱۸/۲/۶۰).
مهمترین راهکار برای حفظ حکومت اسلامی، ولایتپذیری از ولایت مطلقهی فقیه میباشد که همچون نگهبانی امین، راه را نشان می دهد. آیتالله خامنهای با بازآفرینی معنای ولایت، معنای درست ولایت را ایشان پیوستگی و همبستگی صف موحدان، قطع هر نوع وابستگی با غیرمؤمنان و ایجاد رابطه بسیار قوی با مرکزیت جامعه اسلامی یعنی امام دانستهاند. «ولایت عبارت است از ایجاد رابطه و پیوند مستحکمی در میان عناصر صف مؤمن با یکدیگر و قطع هرگونه وابستگی میان صف مؤمن با صف غیر مؤمن؛ و در مرتبهی بعدی، ایجاد رابطهای بس قوی و نیرومند میان همهی افراد صف مؤمن با آن نقطهی مرکزی و قدرت متمرکز، که ادارهی جامعه اسلامی به عهده اوست؛ یعنی امام، یعنی ولّی، حاکم، پیشوا» (خامنه ای، ۱۳۹۷: ص ۶۱۷).
امام خامنهای میفرماید: «امروز مخالفان و دشمنان نظام اسلامی در عین اعتراف به قدرت و نفوذ و اثرگذاری منطقهای جمهوری اسلامی ایران، به افرادی از جمهوری اسلامی صریحاً میگویند روحیه انقلابی را این قدر دنبال نکنید و جزء جامعه جهانی شوید. یعنی کاری کنید که از قدرت بیافتید تا شما را ببلعیم و در نقشههای چند کشور مستکبر وزورگو حل شوید» (۲۵ /۰۶/ ۱۳۹۴).
«یکی از مسؤولان طراز اوّلِ کشور صهیونیستىِ غاصب اسرائیل، در سال گذشته توصیهای به امریکایی ها کرد. این توصیه کاملاً در مطبوعات خارجی و اینترنت منعکس شد و امر پنهانی و مخفیانهای نیست. توصیهی وی به امریکایی¬ها این بود که بیهوده وقت خود را با عراق و کرهی شمالی و کشورهایی از این قبیل تلف نکنید. مسألهی اصلی شما ایران است. اگر خاورمیانه را میخواهید، وقتتان را مصروف عراق نکنید، سراغ ایران بروید؛ کانون و سرچشمه آنجاست؛ اما ایران مثل عراق و کرهی شمالی و افغانستان نیست که بتوان با حملهی نظامی آن را تسخیر کرد. نظام و حکومت اسلامی به مردم متّکی است، مردم آن را حفظ کردهاند. باید کاری کنید که مردم آن را رها کنند. راهش این است که مردم را با ترویج فرهنگ و ادبیّات غربی و فرهنگ و تربیت امریکایی، به واگرایی نسبت به دین و فرهنگ و سنّت و تاریخشان سوق داد. وقتی مردم این تعلّقات را رها کردند، بعد از گذشت چند سال، بدون اینکه سرمایهای صرف کنید، با یک حمله و تحرّک احیاناً نظامی مختصر می¬توانید این مانع بزرگ، یعنی نظام اسلامی را از سر راه بردارید» (بیانات: ۰۶/۱۲/۱۳۸۱).
تلاش برای امت سازی
بعثت با این هدف در عالم پدید آمد که مکرمتهای اخلاقی و فضیلتهای روحی بشر عمومیت پیدا کند و به کمال برسد و تا کسی خود دارای برترین مکارم اخلاق نباشد، خداوند متعال این مأموریت عظیم را به او نخواهدداد (خامنه ای، ۱۳۹۴: ص ۳۰). امت سازی پیامبر، فقط سیاست نبود، یک بخشی از آن سیاست بود، بخش عمده ی دیگر آن، تربیت یکایک افراد بود (همان: ۳۴). برای یک انقلاب، انسان سازی از همه چیز مهم تر است… و تمام پیامبران و انسانهای صالح همشان این بوده که انسان صالح را در این زمین به¬وجود آورند، حفظ کنند، رشد دهند و تکثیر بکنند (خامنهای، ۱۳۹۰: ص ۱۳۹).
«کار مهم پیامبر خدا، دعوت به حق و حقیقت و جهاد در راه این دعوت بود. در مقابل دنیای ظلمانی زمان خود، پیامبر اکرم، دچار تشویش نشد… سخن حق خود را گفت، تکرار کرد، تبیین کرد، روشن کرد، اهانتها را تحمل کرد، سختیها و رنجها را به جان خرید تا توانست جمع کثیری را مسلمان کند» (بیانات: ۰۵/۰۷/۱۳۷۰).
توجه به ارزشهای اسلامی
ا)عقاید و اخلاقیات
«ریشه فرهنگ، عبارت است از عقیده، برداشت و تلقی هر انسانی از واقعیات و حقایق عالم و نیز خلقیات فردی و خلقیات اجتماعی و ملی. بنده چند نمونه از خلقیات اجتماعی و ملی را که برای یک ملت تعیین کننده است، در اینجا عرض میکنم. مثلاً عزم و اراده، غرور ملی، احساس توانایی، احساس قدرت بر اقدام و عمل و سازندگی، انضباط، نشاط، همکاری و مشارکت. اگر فرض کنیم ملتی همراه با ایمان و عقیدهای که دارد، این اخلاقیات را هم دارا باشد، خواهیم دید که چقدر در رسیدن به اهداف و آرمان هایش، به او کمک خواهد کرد» (بیانات: ۱۹/۰۹/۱۳۷۹).
مقام معظم رهبری درباره اولویت دادن مدیران به گسترش دین و روح فرهنگ اسلامی میفرمایند: «با همه وجود، پای احکام نجات بخش اسلام و تبعیت از احکام قرآنی بایستید و بی هیچ رودربایستی و بیهیچ ملاحظه از کسی، در این راه و صراط مستقیم حرکت کنید. آنوقت است که خوب میتوانید ایستادگی کنید» (بیانات: ۰۹/۰۸/۱۳۹۰). «برای تقویت فرهنگ و جهاد فرهنگی ، در درجه اول تقویت فکری لازم است. فکر به معنای این است که بایستی بنیه اعتقادی این جوان را تقویت کنید. بنیه فکری جوان را باید جوری تقویت کنید که نه فقط متأثر از عوامل سلبی و معارض و معاند نشود، بلکه بتواند روی محیط خود هم اثر بگذارد» ( بیانات:۰۲/۰۲/۱۳۷۷).
«عقاید و باورها باید در عمق جان مردم ما رسوخ و نفوذ کند. همین عقاید است که ما را به میدان میآورد و در میدان نگه میدارد. این عقاید باید روی رفتارهای ما اثر بگذارد» (بیانات: ۲۳/۰۳/۱۳۹۰). «معرفتهایتان را بالا ببرید. عزیزان من! سقف معرفت خودتان را، سایتهای سیاسی و اوراق روزنامهها و پرسه زدن در سایتهای گوناگون قرار ندهید؛ سقف معرفت شما این ها نیست… من میخواهم بگویم هرچه میتوانید، اولاً در این بخش کار کنید. سطح معرفت را بالا ببرید. با قرآن، با نوشتجات مرحوم شهیدمطهری، با نوشتجات فضلای بزرگی که خوشبختانه امروز درحوزههای علمیه حضور دارند، آشنا شوید… به نظر من آن کاری که مهم است انجام بگیرد، مطالعات اسلامی است» (بیانات: ۱۶/۰۵/۱۳۹۱). «دشمن با توده مردم و انسانهای مؤمن و مخلص چه کار میتواند بکند؟ مگر ابزارهای دشمن چیست؟ ابزار دشمن، عبارت از تجهیزات است. تجهیزات، در مقابل نیروی ایمان و شور و عشق و اراده مردم، کارآیی ندارد. تجهیزات کسانی را میترساند که بخواهند فقط با اتّکا به تجهیزات خودشان بجنگند و مبارزه کنند. اما در مقابل مردم با ایمان و با اخلاص، از تجهیزات مدرن دشمن کاری ساخته نیست. مدرن ترین تجهیزات، در مقابل یک نیروی مقاوم ایستاده¬ی شهادت طلب، از کار باز میماند» (بیانات :۱۵/۰۶/۱۳۸۰).
۲)یاد خداوند و توکل بر او
«شرط اول آن توکل و توجه به خدای متعال است. واقعاً اگر در درون خودمان، ساخت درونی محکم باشد، هیچ مشکل بیرونی نخواهد توانست بر ما فائق بیاید. باید دل را، باطن را، آن¬چنان محکم کرد که بر همه کاستیها و کمبودهای ظاهری و جسمانی و محیطی فائق بیاید. این هم با توکل به خدای متعال و با توجه به خدای متعال حاصل خواهد شد. به خدا توکل کنید و از خدای متعال توفیق بخواهید. رابطه¬اتان را روز به روز با معنویت و خدای متعال تقویت کنید. مبادا اشتغالات کاری شما را از ذکر و توجه و پرداختن به معنویات بازدارد.( بیانات: ۰۵/۰۶/۱۳۸۰).
«جوانها را هرچه میتوانیم با خدا، با یاد خدا، با توجه به عالم غیب، با تعبد به مبانی دین و احکام دین، شریعت و تسلیم در مقابل احکام الهی، ظرفیت معنویشان را بیشتر کنیم. هرچه این جوان ما بیشتر متعبد باشد، بیشتر متدین باشد، بیشتر به یاد خدا باشد، بیشتر به خدا احساس نیاز کند و دست نیاز به سوی خدا بیشتر دراز کند، عمل او، رفتار او، فکر او از آسیب کمتری برخوردار خواهدبود و جامعه از او بهرة بیشتری خواهدبرد» (بیانات: ۰۸/۰۶/۱۳۸۸).
۳)اهمیت نماز و مسجد
«البته مقدمه اول و لازم این است که ما همه جوانها و همه مردممان را با نماز آشنا کنیم و اهمیت نماز را برای اینها شرح بدهیم. این کار، متصدی لازم دارد و بحمداللَّه شماها این را به عهده گرفتهاید و متصدی این کار شدهاید. حقیقتاً دستگاههای مختلف بایستی در این زمینه کار و تلاش کنند. این، مهم است؛ این فقط این نیست که ما یک آدم غافل یا بینماز را به نماز میکشانیم؛ این معنایش این است که ما داریم پایههای یک حرکت عظیم جهانی را که نظام جمهوری اسلامی ستون مستحکم آن است، در میان انسانها استوار میکنیم. انسانها وقتی دلشان با نماز انس گرفت و از طریق نماز با خدای متعال مأنوس و آشنا شدند، به طور طبیعی گناهان از اینها دور میشود؛ دلهایشان نسبت به گناه حساس میشود و آن حالت تقوایی که در شرع مقدس قوامِ دینداری است، به تدریج در انسان حاصل میشود. مسأله نماز این است» (بیانات: ۲۷/۶/۱۳۸۵).
«اولین مسئله، اهمّیّت خود مسجد است و این ابتکاری که اسلام در آغاز ولادت خود برگزید و محل تجمّع مردم را بر محور ذکر و دعا و توجّه به خدای متعال قرار داد… وقتی اجتماع بر محور نماز و ذکر به وجود آمد، آنوقت یک معنای دیگری پیدا میکند، یکجهت دیگری پیدا میکند، دلها را به سمت دیگری میکشاند؛ این ابتکار اسلام بود» (بیانات: ۳۱/۰۵/۱۳۹۵).
۴)سواد قرآنی
«باید در کشور ما و در میان جامعه ما ترتیبى اتّخاذ بشود که همه آحاد مردم بهنحوى با قرآن انس داشته¬باشند و مفاهیم قرآنى براى اینها مفهوم باشد و معانى قرآن را درک کنند، به قرآن مراجعه کنند؛ ولو به طور اجمال از مفاهیم قرآنى سر دربیاورند. باید به اینجا برسیم» (بیانات: ۰۸/۰۴/۱۳۹۳).
۵)توجه دادن به خوبی ها
«در جامعه اسلامی، تکلیف عامه مردم، امر به معروف و نهی از منکر با لسان است؛ با زبان. اگر کار به برخورد بکشد آن دیگر تکلیف مسئولین است. آنها باید وارد شوند. اما امر به معروف و نهی از منکر زبانی، مهم¬تر است. چیزی که جامعه را اصلاح میکند، همین نهی از منکر زبانی است». مواظب باشید. مسئله امر به معروف و نهی از منکر، مثل مسئله نماز است. یاد گرفتنی است. باید بروید یاد بگیرید. مسئله دارد که کجا و چگونه باید امر به معروف و نهی از منکر کرد؟» (بیانات: ۲۲/۰۴/۱۳۷۱).
۶)فاصله گرفتن از بدی ها
«جامعة ما باید جامعهی گناه نباشد. گناه باید در جامعه روز به روز کم شود. گناه موجب میشود که ما نتوانیم در مقابل دشمن بزرگ خودمان- که شیطان انس و جن، دشمن ماست- مقاومت کنیم… عمل بد، به تغییر باورها منتهی میشود؛ «أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ». ما تعجب میکنیم گاهی اوقات وقتی میبینیم عقاید افراد دگرگونی پیدا میکند. حالا به عامهی مردم و به متن جامعه خیلی کاری ندارم؛ انسان گاهی روی نخبگان نگاه میکند، وقتی یک خورده تفحص میکند، میبیند که این مربوط میشود به همین آیة شریفة «إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطانُ بِبَعْضِ ما كَسَبُوا». یک پوسیدگی در دندان به وجود میآید، به آن نمیرسیم، یک وقت میبینیم زیر یک چیز سختی دندان شکست؛ میفهمیم ظاهر خوبی داشته، اما پوک بوده. انسان یک شکستگیهای این¬جوری را مشاهده میکند. خب، اینها همهاش مربوط به فرهنگ است» (بیانات: ۲۳/۰۳/۱۳۹۰).
۷)حفظ ارزش جهاد و شهادت
«جيمز بيل» ايرانشناس آمريكايي طي مقاله كوتاهي كه سال ۱۳۶۸ درباره جنگ تحميلي در همايشي در تهران برگزار شد، نقش شهادت و جهاد به مثابه مؤلفههاي قدرت نرم ايران را در نابرابرترين جنگ تاريخ معاصر چنين بيان كرده است: خميرمايه روحيه بالا كه پشتوانه تلاشهاي جنگي ايران است در مفاهيم جهاد و شهادت نهفته است ليكن هر مسلمان معتقد ذاتاً آن را درك ميكند… نظام اعتقادي اسلام كه مفاهيم جهاد و شهادت اساس آن است، تأثيرات بسياري بر روحيه و شادابي جمهوري اسلامي ايران دارد (صادقی تهرانی، ۱۳۷۷: ۴۲۳-۴۲۰).
«این که بعضیها بگویند که انقلاب حادثهای بود و تمام شد و حالا برگردیم به زندگی عادی، این خیانت به انقلاب است. انقلاب تمام نمیشود. انقلاب هنجارهای جدیدی بوجود میآورد، حفظ این هنجارهای جدید تداوم انقلاب است، اگر انقلاب مبارزه لازم داشت تا پیروز شود، امروز هم مبارزه لازم است تا جامعه ما جامعه اسلامی شود» (بیانات: ۰۶/۰۶/۱۳۹۶). ایشان سفارش میکند به اینکه: «نگذارید این حادثة معجزنشان ضعیف بشود. عزیزان من! انگیزه وجود دارد برای ضعیف کردن این حقیقت، در واقعیّت زندگی ما و در واقعیّت ذهن ما. کسانی انگیزه دارند؛ همان کسانی که برنامهریزی میکنند برای کشورهای اسلامی و به آنها ابلاغ میکنند و آنها هم قبول میکنند که مسئلة جهاد را یا مسئلة شهادت را از مجموعة معارف دینی کتابهای مدرسهای و دانشگاهی و بقیّة کتابها خارج کنند و حذف کنند. این ابلاغ شده به بعضی از کشورها؛ گفتهاند مسئلة جهاد و مسئلة شهادت و مانند اینها را حذف کنید و آنها هم قبول کردند و حذف کردند. این انگیزهها این¬جوری است، همان انگیزهها در داخل استمرار پیدا میکند، ادامه پیدا میکند و به شکل برخی از خردهسیاستهای فرهنگی، این¬جاوآن¬جا دیده میشود؛ غفلت نباید کرد. جنگ را، دفاع مقدّس را، شهادت را، جهاد را، زنده نگه داریم؛ این خاطرهها را قدر بدانیم؛ این ها بسیار باارزش است» (بیانات: ۰۳/۰۳/ ۱۳۹۶).
ترویج اخلاق اسلامی
اگر مجموعه مقررات و تکالیفی که در اسلام هست را مانند اندامها و اجزای یک ماشین در نظر بگیریم که دارد با یک نظم خاصی حرکت میکند، اخلاق چه موضعی دارد؟ در یک دید خیلی سطحی- عرفی قابل فهم، اخلاق عبارت است از آن وسیلهای که موجب میشود این حرکت و همآهنگی میان این اجزا بدون اصطکاک، بدون سائیدگی، بدون زیان و خسارت انجام بگیرد. اگر در یک جمعی از مردم، اخلاق اسلامی حاکم نباشد؛ فرض کنیم همه تکالیف و مقرراتی را که بر عهدة آنهاست انجام بدهند، بیکم و کاست، آنچه باید پیش بیاید و آنچه مطلوب و مقصود است پیش نخواهدآمد. دو کار را اخلاق اسلامی به ما تعلیم میدهد، یکی این¬که با خلقها و خصلتها و خویهای بد در خودمان دائماً مبارزه کنیم و آنها را خنثی کنیم و دوم این¬که اخلاق نیک و فضائل را در خودمان به-وجود بیاوریم و رشد دهیم. هر دو کار باید به موازات هم انجام بگیرند.
«هویت حقیقی جامعه، هویت اخلاقی آنها است؛ یعنی در واقع سازه اصلی برای یک اجتماع، شاکله اخلاقی آن جامعه است و همه چیز بر محور آن شکل میگیرد. اخلاقهای رفتاری افراد جامعه، مثل انضباط اجتماعی، وجدان کاری، نظم و برنامهریزی، ادب اجتماعی، توجه به خانواده، رعایت حق دیگران، کرامت انسان، احساس مسئولیت، اعتماد به نفس ملی، شجاعت شخصی و شجاعت ملی، قناعت، امانت، درستکاری، حق طلبی، زیبایی طلبی، زندگی را زیبا کردن، نفی مصرف زدگی، عفت، احترام و ادب به والدین و به معلم و… اینها خلقیات و فضائل اخلاقی ما است» (بیانات: ۰۲/۰۲/۱۳۷۷).
«ما بایستی کاری کنیم که اخلاق اسلامی در جامعه رائج شود. وقتی میگوئیم انقلاب اسلامی، خب، اسلام یک بخشش اخلاق است. پس بایستی رسالت اخلاقی انقلاب در جامعه تحقق پیدا کند» (بیانات: ۲۳/۰۳/۱۳۹۰). «من به شما جوانها توصیه میکنم که بروید صحیفه سجادیه را بخوانید و در آن تدبر کنید. خواندن بیتوجه و بیتدبیر کافی نیست. با تدبیر، خواهی دید که هر یک از دعاهای این صحیفه سجادیه و همین دعای مکارم الاخلاق، یک کتاب درس زندگی و درس اخلاق است» (بیانات: ۲۳/۰۴/۱۳۷۲).
غیرت و اعتماد به نفس ملی
ایشان در مورد غیرت ملی میفرماید: «موضوع دیگر، غیرت ملی است. اگر ببینیم کسی دارد به نحوی از انحا، به مرزهای فرهنگی یا دینی یا جغرافیایی یا ملی ما تعرض میکند یا فکر تعرض دارد، باید خون ما به جوش بیاید و غیرت ما تحریک شود. کسانی که از دین و انگیزههای دینی تهیدستاند، با همین غیرت ملی توانستهاند کشور و هویت فرهنگی و استقلال و ماندن خود را حفظ کنند» (بیانات: ۲۶/۰۹/۱۳۸۱).
«دیگری، اعتماد به نفس ملی و اعتزار ملی است؛ یعنی احساس عزت کردن از این که من اهل ایرانم. به قول سهراب سپهری، «اهل کاشانم، روزگارم بد نیست»؛ این افتخار است. یا درجایی دیگر میگوید: «من مسلمانم». اعتزاز به ایرانی بودن؛ ما به این نیاز داریم. البته این با ملی گرایی ناقص همان ناسیونالیسم منفی مطرودی که ما همیشه آن را رد میکردیم نباید اشتباه شود؛ این ناسیونالیسم مثبت است؛ این ملیگرایی به معنای خوب قضیه است؛ ما به این احتیاج داریم» (بیانات: ۲۶/۰۹/۱۳۸۱).
«بنده به عنوان یک روحانى، حقیقتاً از شما مجموعهى کارگردان ها انتظار دارم. شما باید ارزشهاى دینى و ملى را تقویت کنید. وقتى ارزش ملى مىگوییم، نباید فوراً ذهن به سمت چهارشنبهسورى برود؛ ارزش ملى یعنى احساس استقلال یک ملت؛ استقلال فرهنگى. در مقابل این القاى دویست سالة فرهنگىِ غرب، یک ملتى بیاید به فرهنگ خودش تکیه بکند، این خیلى ارزش دارد؛ این را تقویت کنید» (بیانات : ۲۳/۰۳/ ۱۳۸۵). «گونههای هنری که امروز وجود دارد، چه شعر، چه فیلم، چه نمایشنامه، منهای اجرا، باید ظریفترین، انسانیترین، پرشکوهترین و عالیترین نقاط ممکن را در این انقلاب پیدا کند و آنها را به سلک نظم بکشد؛ این کاملاً هم ممکن است» (بیانات: ۰۱/ ۰۴/ ۱۳۶۷)
وفاق و همدلی
«وحدت ملی و امنیت ملی دو شعار برای جامعه امروز ما است. اما روی شعار وحدت ملی تأکید بیشتری دارم. اگر وحدت نباشد امنیت ملی نیز به خطر میافتد. وحدت ملی به این معنا نیست که همه مردم یک نوع فکر کنند و سلیقه یا حزب سیاسی خاصی حاکم باشد، بلکه مفهوم آن، پرهیز و نبود تفرقه، نفاق، درگیری و کشمکش است» (بیانات: ۰۱/ ۰۱/ ۱۳۸۶).
«برای اینکه ما بنیانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود را مستحکم کنیم، پیشنیاز اوّلیِ قطعی ما، ایجاد وفاق و وحدت کلمه است. برای وفاق باید همه تلاش کنند. معنای وفاق این نیست که گروه ها و تشکیلات و جناح های گوناگون اعلام انحلال کنند، نه، هیچ لزومی ندارد. معنای وفاق این است که نسبت به هم خوشبین باشند، «رحماء بینهم» باشند، همدیگر را تحمّل کنند، در جهت ترسیم هدفهای والا و عالی و برای رسیدن به آنها به یکدیگر کمک کنند و از ایجاد تشنّج، بداخلاقی، درگیری، اهانت و متّهم کردن بپرهیزند. امروز به نظر من وظیفه ما این است. مجلس شورای اسلامی نباید تضعیف شود. بنده با اینکه کسانی به هر کیفیّتی و با هر بهانه و مستمسکی مجلس شورای اسلامی را تضعیف کنند، مخالفم. مجلس یکی از نهادهای اساسی کشور است، نباید آن را تضعیف کرد. به صرف اینکه نقطهای مورد قبول کسی نیست، نباید مجلس و هیچ یک از دستگاه ها تضعیف شود. قوّه مقننّه، قوّه قضاییّه و قوّه مجریّه به عنوان قوّه و یک نهاد و یک دستگاه و یک رکن، نباید تضعیف شوند، هیچ کس نباید این ها را تضعیف کند. دستگاهها باید در جهت تقویت یکدیگر تلاش کنند» (بیانات: ۰۷/۰۳/ ۱۳۸۱).
از بین بردن نقاط ضعف
يكي از اقدامات اساسي براي مقاوم سازی فرهنگ شمارش تهديدها، فرصتها، ضعفها و قوتها و سياستگذاري واقعبينانه و هوشمندانه براي بهرهگيري فرصتها و قوتها و ظرفيتها از يكسو و پيشگيري از آسيبها و ضعفها و مقابله با تهديدات فرهنگي از ديگرسو است. آیتالله خامنهای در این خصوص میفرمایند: «ما مسئوليت داريم اين فرهنگ را بشناسيم؛ اگر ناصواب است، آن را تصحيح كنيم؛ اگر ضعيف است، آن را تقويت كنيم؛ اگر در آن نفوذي هست، دست نفوذي را قطع كنيم» (بيانات: ۲۶/۹/۱۳۸۱).
«يكي از مهمترين تكاليف ما در درجه اول، مهندسي فرهنگ كشور است؛ يعني مشخص كنيم كه فرهنگ ملي، فرهنگ عمومي و حركت عظيم درونزا و صيرورتبخش و كيفيتبخشي كه اسمش فرهنگ است و در درون انسانها و جامعه به وجود ميآيد، چگونه بايد باشد؛ اشكالات و نواقصش چيست و چگونه بايد رفع شود؛ كنديها و معارضاتش كجاست؟ مجموعهاي لازم است اين¬ها را تصوير كند و بعد مثل دست محافظي هواي اين فرهنگ را داشته باشد» (بيانات: ۱۹/۰۹/۱۳۸۹).
۱)بی انضباطی و بی قانونی
«شناسایی نقاط ضعفی که دشمن آنها را مورد هدف قرار میدهد امری ضروری است و بعد از شناسایی، وظیفه ما ایجاد زیر ساختهای قویتر و مقاومسازی است. چیزهایی که در فرهنگ عمومی ما ضعیف است، یا جایش کم است، یکی از آنها انضباط است. جامعه ما، به انضباط، نهایت نیاز را دارد» (بیانات: ۱۹/۹/۱۳۹۲). مورد بعدی، قانونپذیری است؛ به هم تنه نزدن، از هم جلو نیفتادن، حق همدیگر را برنداشتن، توی جیب همدیگر دست نکردن، اینها قانون است و ما در جامعه اینها را لازم داریم» (بیانات:۲۶/۰۸/۱۳۸۰).
۲)تجمل و اشرافی گری
«ما اگر بخواهیم تجمل و اشرافی¬گری و اسراف و زیادهروی را- که واقعاً بلای بزرگی است- از جامعهمان ریشهکن کنیم، با حرف و گفتن نمیشود؛ که از یک طرف بگوئیم و از طرف دیگر مردم نگاه کنند و ببینند عملمان جور دیگر است! باید عمل کنیم. عمل ما بایستی مؤید و دلیل و شاهد بر حرفهای ما باشد تا اینکه اثر بکند» (بیانات: ۰۲/۰۶/۱۳۸۷). «ما اگر به سمت اشرافی گری رفتیم، اگر به جای توجه به ضعفا، دل سپرده مرفهین شدیم، اگر به جای تکیه به مردم به خارجیها تکیه کردیم، این ارتجاع است» (بیانات: ۲۹/۱۱/۹۶). «کساني هستند که حتي در کارهاي تفنني و تفريحي خودشان هم اسراف ميکنند. مثلاً به خارج از کشور مسافرت ميکنند… در اين کشور به اين بزرگي، خيليها همين تفريح و تفرج را هم نميتوانند بکنند. بعضيها تا دستشان به دهانشان ميرسد، براي تفريح و تفرج خودشان يا خانوادههايشان، به فلان کشور خارجي ميروند. اينها اسراف قطعي و حرام است» (بیانات: ۰۴/۱۰/۱۳۷۷).
۳)تجرد و دوری از تأهل
«ریشه فساد غالباً بر اثر تجرد جوانهاست، اسلام تشویق میکند به ازدواج سریع، آسان، بدون شرایط زائد، بدون تقیدهای زیادی. چه دختر و چه پسر در اوان میل جنسی از طرف اسلام دعوت شدند به ازدواج کردن، این یک مسأله است. خود این بخش مهمی و قلم عمدهای از این فسادها را کم میکند» (بیانات: ۱۷/۰۵/۱۳۶۵).
۴)دوری از فرزندآوری
«مسأله جمعیت که بهجد هم مورد بحث و اختلاف نظر در جامعه است، مسأله بسیار مهمی است. بلاشک از نظر سیاست کلی کشور، کشور باید برود به سمت افزایش جمعیت؛ البته به نحو معقول و معتدل. …آن طوری که اهل علم و اهل تحقیق بررسی کردهاند و جوانب قضیه را ملاحظه کردهاند و آمارها را مورد مداقه قرار دادهاند، ما اگر چنانچه با این شیوهای که امروز داریم حرکت میکنیم پیش برویم، در آینده نه چندان دور، یک کشور پیری خواهیم بود که علاج این بیماری پیری هم در حقیقت در دسترس نیست؛ حالا نه [اینکه] در دسترس ما نیست، [بلکه] در دسترس هیچ کس نیست؛ یعنی امروز کشورهایی که در دنیا دچار پیری شدهاند و قدرت زاد و ولد خودشان را از دست دادهاند، به دشواری میشود گفت که راه علاجی برای حل این مشکل دارند. ما هم طبعاً با همین مشکل مواجه خواهیم شد؛ و نباید بگذاریم به اینجا برسد» (بیانات: ۹/۸/۱۳۹۲).
عدالت خواهی
«بسیاری از ناکامیهای امروز ما در عرصة رسیدن به هدفهای انقلاب و ادارة مطلوب کشور، بهخاطر کم اعتنایی به عدالت است. هرکدام از ما نسبت به خودمان اغماض می-کنیم. اسم عدالت را می¬آوریم و به آن تحریض هم میکنیم؛ اما در مقام عمل نسبت به خودمان اغماض مینماییم. حالا قدری اغماض نسبت به خود، بر اثر نقصها، کوچک بودن و کوتاهیهای طبیعی ما قابل قبول است؛ اما ما نسبت به خودمان زیاد اغماض میکنیم. خیلی از امکانات و برخورداریها را برای خود روا میداریم که برای دیگران روا نمی داریم. ما این فرهنگ حاکم بر ذهن خودمان را باید عوض کنیم و مردم هم همینطور. اینطور نباشد که مردم در مسابقة زندگی احساس کنند که هیچ مرز و مانعی به نام عدالت، جلوِ آنها را نمیگیرد و آنها تا هرجا که بتوانند بروند، مانعی ندارند. لذا شما می¬بینید یک نفر ثروت نامشروع و حرامی را از یک راه غیرعادلانه به دست آورده… در ذهن او اصل عدالت اصلاً نقشی ندارد و اهمیتی به مسألة عدالت نمیدهد که اینجا عدالتی پایمال شده، بی عدالتی به وجود آمده و تخلّف از قانون شده و این درآمد و دست آورد ناشی از آن است. ما باید این فرهنگ را در ذهن خود و در ذهن جامعه منتشر کنیم. این یکی از آن پیامهاست» (بیانات: ۱۵/۱۱/ ۱۳۸۱).
حفظ ظواهر و نمای اسلامی جامعه
توجه به نمادهاي بصري و جلوههاي ظاهري در شهر، يکي از مهمترين تأکيدات رهبري است؛ تأکيدي که در بر دارنده اهميت پرداختن به شکل و چگونگي اجراي پروژههاي عمراني و پارامترهاي معماري شهري متناسب با فرهنگ اسلامي شهروندان ايراني ميباشند. «شهر به عنوان لباس تمدن بايد مملو از ظواهر و ارزشهاي تاريخي تمدن خود باشد. شهر بايد نمونه اعلاي هنر و فرهنگ ايراني- اسلامي و سرشار از معنويت نهفته در ارزشهاي ديني ايرانيان باشد» (بیانات: ۸/۲/۱۳۷۸). حفظ آثار و شعایر و ظواهر و نمای اسلامی جامعه است. دشمنان سعی میکنند که این حرفها را بمباران تبلیغاتی کنند؛ لیکن گوش به حرف دشمن ندهید. دشمن، دشمن است. ظواهر اسلامی جامعه باید حفظ بشود. این جامعه، جامعه اسلامی نمونه است(سبحانیفر و نوروزی، ۱۳۹۱:ص ۱۰).
توسعۀ فرهنگ
«فرهنگی بودن» بارزترین وجه انقلاب اسلامی است، فرهنگی که بر اصالت فرهنگ ایرانی و آموزههای اسلامی استوار است. بنابراین، توسعه و پیشرفت فرهنگی از ملزومات این انقلاب است. توسعه فرهنگی یعنی افزایش شمول دامنه فرهنگ روی مسائل مختلف جامعه از یک طرف و تقویت میزان اعتقاد و پایبندی به مؤلفههای فرهنگی است.
رهنمودها
توسعه فرهنگی امری تدریجی بوده، به عوامل مختلفی بستگی دارد، ولی میتوان با الگوهای علمی مسیر توسعه فرهنگی را تسهیل کرد و زودتر به نتیجه رسید. در این زمینه مدیران و سیاستگذاران فرهنگی نقش محوری و اساسی در تحول وتوسعه فرهنگی به عهده دارند، بنابراین لازم است از الگوهای خاص مدیریت فرهنگی استفاده کنند.
زنده نگه داشتن ارزشها
«امروز تلاش مىکنند که ارزش را به سود تبدیل کنند: آیا فلان کار یا فلان اقدامى که مىخواهیم بکنیم و فلان حرکت دیپلماسى یا بینالمللى که مىخواهیم انجام دهیم، سود دارد یا ندارد! البته هیچ کس از سود نمىگذرد. سود هم وقتى شخصى نباشد و سود عمومى باشد، خودش یک ارزش است. اما سود تنها ارزش نیست؛ ارزشهاى دیگرى هم وجود دارد… بنابراین مسألة زنده نگهداشتن ارزشها هم یکى از همین پیامهاست» (بیانات: ۱۵/۱۱/ ۱۳۸۱).
شناسایی آسیبها
«شما نگاه کنید و قواره¬ی مطلوب را در ذهن خودتان ولو اجمالاً ترسیم کنید. قواره کنونی را هم که یافتنش خیلی مشکل نیست، با آن تطبیق کنید، ببینید کجا با هم تطبیق نمی¬کند. هرجا دیدید این دو قواره با هم تطبیق نمیکند، آن جا نقطة آسیب قواره موجود ماست. آن را یادداشت کنید و عاملش را مشخص کنید. آن¬گاه یکی یکی برنامه ریزی کنید و آنها را برطرف کنید و جلو بروید» (بیانات: ۱۷/۰۹/۱۳۸۶). ما وضع فرهنگى مطلوب كشور را تصوير كنيم و اجزاء متشكل آن را در مقابل خودمان ترسيم كنيم، بعد ببينيم كجاها اولويت دارد، كجاها احتياج به مراقبت بيشتر دارد؛ به آنجاهائى كه در اين مدت مغفولعنه باقى مانده، برسيم و مسئله را دنبال كنيم؛ يك جاهائى سرمايهگذارى بيشترى لازم دارد، به اينها توجه كنيم. اين، مهندسى فرهنگى است» (بیانات: ۲۳/۰۳/۱۳۹۰)
عکسالعمل به موقع در برابر تهاجم
«آنها یک جنگ فرهنگی راه انداختند که دفاع مقدس فراموش شود. جمهوری اسلامی فناوری نرم راهیان نور را راه انداخت. جمهوری اسلامی این است. مدافع حرم تربیت میکند، راهیان نور راه میاندازد، معتکفین در مساجد را بهعنوان یک نماد عالی تضرع و قداست به وجود میآورد، پس ما در جنگ فرهنگی پیروز شدیم و دشمن شکست خورد» (بیانات: ۲۲/۰۵/۱۳۹۷).
استفاده حداکثری از هنر
«وقتی از فرهنگ حرف میزنیم، در درجة اوّل، از شعر، از داستان در بخشهای مختلف هنری، نویسندگی و نظیر آن حرف میزنیم؛ اینهاست که در ذهنیت و عمل مردم، تأثیراتی دارد؛ حتّی فرهنگ عامیانه؛ یعنی آن بخش دیگر از فرهنگ هم که از لحاظ گسترش کمّی، وسیعترین انواع فرهنگ است، محصول و شکلگرفتة به دست همین ادبیات و هنر است» (بیانات، ۲۸/۰۶/۱۳۷۵).
«هنر یک شیوه بیان است، یک شیوه ادا کردن است؛ منتها این شیوهی بیان از هر تبیین دیگر رساتر، دقیقتر، نافذتر و ماندگارتر است. دقّت در هریک از این چند تعبیری که عرض کردم: رساتر بودن، دقیقتر بودن، نافذتر و ماندگارتر بودن، در فهم معنای هنر کمک میکند. ای بسا که یک گزارش غیرهنری، گرچه علمی و تحقیقی و دقیق، خاصیت ارائهی هنری را نداشته باشد. بارها گفتهام که هر پیامی، هر دعوتی، هر انقلابی، هر تمدّنی و هر فرهنگی تا در قالب هنر ریخته نشود، شانس نفوذ و گسترش ندارد و ماندگار نخواهد بود و فرقی هم بین پیامهای حق و باطل نیست» (بیانات، ۰۱/۰۵/۱۳۸۰).
«نباید تصور کرد که هنر دینی آن است که حتماً یک داستان دینی را به تصویر بکشد یا از یک مقولة دینی مثلاً روحانیت و…- صحبت کند… آن چیزی که در هنر دینی بهشدت مورد توجه است، این است که این هنر در خدمت شهوت و خشونت و ابتذال و استحالهی هویت انسان و جامعه قرار نگیرد. هنر دینی این معارف را منتشر میکند؛ هنر دینی عدالت را در جامعه به صورت یک ارزش معرفی میکند؛ ولو شما هیچ اسمی از دین و هیچ آیهای از قرآن و هیچ حدیثی در باب عدالت در خلال هنرتان نیاورید» (بیانات: ۰۱/۰۵/۱۳۸۰).
«من میگویم الان کلید دست شما [سینماگران] ست. من شأن سینما را این میدانم. من میگویم امروز کلید پیشرفت این کشور، به میزان زیادی دست شماست. هنر سینما بلاشک یک هنر برتر است؛ یک روایتگر کاملاً مسلط – که هیچ روایت گری تاکنون در بین این شیوههای هنرىِ روایت یک واقعیت و یک حقیقت، تا امروز به این کارآمدی نیامده – و یک هنر پیچیده و پیشرفته و متعالی» (بیانات: ۰۱/۰۵/۱۳۸۰).
الگوسازی
الگو ساختن و نشان دادن الگوهاى واقعى زندگى از ائمه یا از چهرههاى معصومین به جاى این الگوهاى مصنوعى و تقلبى و بدلى که امروز با انواع و اقسام وسائل دارد به همهى ملتها، نه فقط به ملتما فلان هنرپیشه، فلان آدم عوضى به عنوان الگو، زن و مرد دارند معرفى میشوند؛ مانکنها و رقاصها تلقین میشود، خوب است و من کمترین تردیدى ندارم در این که این کارى که شماها در زمینهى مسائل ائمه و توسلات و اظهار عشق و محبت و مرثیه میکنید- که همه جورش الحمدللَّه هست- خوب است، لیکن کافى نیست (بیانات: ۲۵/۰۶/۱۳۸۷).
عادت شدن خصلتهای نیک
عادت شدن خصلتهای رفتاری جزو لاینفک سبک زندگی به شمار میآید و در ایجاد و گسترش فرهنگ نقش بسیار مهم و تأثیرگذاری را ایفا می کند. آیتالله خامنهای(مدظلهالعالی) در بیانی به نقش «ایجاد عادت» در ایجاد و گسترش فرهنگ چنین اشاره میکنند: «در زمینهی گسترش فرهنگ، یا تغییر فرهنگ، یا تأمین فرهنگ، یکی از کارهای مهم، ایجاد عادت است… ایجاد عادت خیلی نقش دارد (بیانات: ۱۸/۰۷/۱۳۷۷).
گسترش مطالعه و کتابخوانی
«تکلیف این است که کتابخوانی به عنوان یک سنت رایج در بیاید و همه در کشور کتابخوان بشوند» (۲۰/۲/۱۳۹۳). «اسلام پرچمدار کتابخوانی است»(بیانات: ۳۰/۰۷/۱۳۷۵). «کتاب میتواند پیام وحدتی بین گروههای مسلمان باشد. چقدر خوب است که ما کتابهای اسلامی را از دنیای اسلام، از متفکران اسلام، از قلمهای برجسته به زبان فارسی ترجمه کنیم… و کتابهای اسلامی و تراوشات فکری و اندیشۀ متفکران خودمان و نویسندگان برجستۀ خودمان و… به زبانهای اسلامی دیگر منتقل کنیم و بتوانیم کانال وحدتی را بین جوامع اسلامی به وجود بیاوریم. این یقیناً یک حرکت فرهنگی و نیز یک حرکت ضد استعماری است» (بیانات: ۱۴/۰۸/ ۱۳۶۶). «اگر انسان بخواهد در زمینۀ معنوی و فرهنگی تر و تازه بماند، جز رابطۀ با کتاب، که مثل رابطۀ با جویبار، دائمی و در جریان است، و مرتب تازههایی را در اختیار انسان میگذارد، چاره ندارد» (بیانات:۰۷/ ۱۰/ ۱۳۷۲). «هر کس که کتاب بخواند، از بخشی از معارف موجود عالم، از خبرهایی که در دنیاست، از چیزهایی که بوده است، حتی از همۀ آنچه که در همۀ زمینهها خواهد بود، مطلع خواهد شد. بنابراین، بایستی کتابخوانی برای خودمان عادت قرار دهیم» (بیانات: ۲۱/۰۲/۱۳۷۲).
«جای کتاب را هیچ چیزی پر نمیکند. کتاب را باید ترویج کرد… مردم باید به کتابخوانی عادت کنند و کتاب وارد زندگی بشود» (بیانات: ۲۶/۰۲/۱۳۷۲). «کدام دفاع ملی است که در درجۀ اول متکی به فرهنگ و آموزش و بینش و دانش نباشد؟ پس باز هم به کتاب بر می-گردیم، یعنی شما از هر طرف که بچرخید، مجبورید به کتاب اهمیت بدهید» (بیانات: ۳۰/۰۷/۱۳۷۵). «اگر ما میخواهیم یک ملّت پیشرو، با فرهنگ، با سواد و طی¬کنندۀ راههای میانبر در زمینههای عقب ماندگی داشته باشیم و ادعا کنیم که خود این ملت ظرفیت استعدادی را از لحاظ نیروی انسانی دارد، که این ادعا هم درست است، ناگزیر باید مسئلۀ معلومات و مطالعات و اطلاعات عمومی و اطلاعات طبقات خواص در زمینههای مورد ابتلا و نیازشان، از آن چه که امروز هست، فراتر برود» (بیانات: ۱۹/۰۸/ ۱۳۷۶). «کتاب دروازهای به سوی جهان گستردۀ دانش و معرفت است و کتاب خوب یکی از بهترین ابزارهای کمال بشری است. کسی که با این دنیای زیبا و زندگی بخش، دنیای کتاب، ارتباط ندارد، بی شک از مهمترین دست¬آورد انسانی و نیز از بیشترین معارف الهی بشری محروم است (بیانات: ۰۴/۱۰/۱۳۷۲).
«من میگویم جوانان، پیران، مردان، زنان، شهری، روستایی و هر کسی که با کتاب میتواند ارتباط برقرارکند، باید کتاب را در جیبش داشته باشد و تا یک جایی بیکار نشست، مثل اتوبوس، تاکسی، مطب پزشک، اداره، در دکان وقتی که مشتری نیست، در خانه به هنگام فراغت کتاب را در بیاورد و بخواند» (بیانات: ۱۹/ ۰۲/۱۳۶۹) و «این بایستی یک سیره و سنت رایجی بین مردم ما بشود که کتاب را بخوانند و به بچههایشان یاد بدهند» (بیانات: ۳۰/ ۰۷/ ۱۳۷۵). «باید پدران و مادران بچهها را از اول با کتاب محشور و مأنوس بکنند. حتی باید بچههای کوچک با کتاب انس پیدا کنند» (بیانات: ۲۶/ ۲/ ۱۳۷۴) و « بچههایمان را از اول کودکی عادت بدهیم که کتاب بخوانند. مثلاً وقتی که میخواهند بخوابند، کتاب بخوانند و بخوابند. وقتی ایام فراغتی است… کتابهایی را معیّن کنند و بخوانند و تمام کنند» (بیانات: ۲۱/۰۲/ ۱۳۷۲).