فرهنگ ایرانی اسلامی چه اثری بر حفظ ایران دارد؟
بر اساس شواهد تاريخي، در طول پنج هزار سال گذشته، ايران هيچگاه مسكن قومواحدي نبوده است، بلكه هميشه اقوام گوناگوني در كنار هم در اين سرزمين زندگيميكردهاند که به رغم الگوههای مختلف فرهنگی، هویت کلان فرهنگی ایران را شکل بخشیدهاند. «همۀ اقوام ایرانی به ایران و جمهوری اسلامی علاقهمندند و ایران را میهن خودشان میدانند… و به این آب و خاک دلبستهاند؛ عزت و رفاه خودشان را در ایران سربلند و آزاد مشاهده میکنند» (بیانات: ۱۲/۸/۱۳۸۰). «موضوع دیگر، غیرت ملی است. اگر ببینیم کسی دارد به نحوی از انحا، به مرزهای فرهنگی یا دینی یا جغرافیایی یا ملی ما تعرض میکند یا فکر تعرض دارد، باید خون ما به جوش بیاید و غیرت ما تحریک شود. کسانی که از دین و انگیزههای دینی تهیدستاند، با همین غیرت ملی توانستهاند کشور و هویت فرهنگی و استقلال و ماندن خود را حفظ کنند» (بیانات: ۲۶/۹/۱۳۸۱).
«دیگری، اعتماد به نفس ملی و اعتزار ملی است؛ یعنی احساس عزت کردن از این که من اهل ایرانم. به قول سهراب سپهری، «اهل کاشانم، روزگارم بد نیست»؛ این افتخار است. یا درجایی دیگر میگوید: «من مسلمانم». اعتزاز به ایرانی بودن؛ ما به این نیاز داریم. البته این با ملی گرایی ناقص- همان ناسیونالیسم منفی مطرودی که ما همیشه آن را رد میکردیم- نباید اشتباه شود؛ این ناسیونالیسم مثبت است؛ این ملیگرایی به معنای خوب قضیه است؛ ما به این احتیاج داریم« (بیانات: ۲۶/۹/۱۳۸۱).
در کشور ایران، خرده فرهنگهای متعددی وجود دارند که هویت فرهنگی و ملی ایرانی هویتهای محلی- قومی را در درون خود دارد و عامل پیوند دهندی این خرده فرهنگها است. هویت ایرانی و هویت قومی اقوام این سرزمین به صورت مجزا و منفک از یکدیگر تعریف نمیشود بلکه شناسهها و عوامل مختلف آنها را با هم پیوند داده طوری که تفکیک و جداسازی آن تقریباً غیرممکن است. دوام و استمرار هویت ایرانی- اسلامی در طول تاریخ مدیون اقوام و نژادهای مختلفی بوده چرا که هریک با افزودن لایههای فرهنگی هویتی به غنا و عظمت آن افرودهاند (خزایی ۱۳۸۷). «برای ملت ما این یک افتخار است که چنین نگاهی به مسئله¬ی تنوع اقوام دارد. علت هم این است که اسلام منبع الهام این نظام است و در این نگاه اسلامی، بین نژادهای مختلف و زبانهای مختلف، ولو از ملتهای گوناگون، تفاوتی نیست؛ چه برسد به اقوام مختلف در میان یک ملت» (بیانات: ۲۴/۲/۱۳۸۸).
«تاریخ، جغرافیا، سنتها و فرهنگ مشترک میان اقوام ایرانی، از جمله محورهای اساسی وحدت آفرین میان این اقوام است.در جنگ تحمیلی هشت ساله، از کسانی که میخواستند بروند از تمامیت ارضی و مرزهای اسلام در این کشور دفاع کنند، کسی نپرسید شما از کدام طایفه، کدام فرقه، کدام مذهب، کدام لهجه و کدام زبان هستید؟ همه رفتند؛ از همه جا رفتند. در ایران، خونها در هم آمیخته شد و انقلاب به معنای حقیقی کلمه، یک اتحاد و یک الفت میان فرق و لهجهها و طوایف مختلف به وجود آورد.» (بیانات: ۲۱/۱۱/۱۳۷۵)
قلمروهای قدرت نرم ایران اسلامی چه هستند؟
انقلاب اسلامی ایران، از ظرفیتهای فراوانی در حوزههای مختلف برخوردار است و پیشرفت و تعالی همه جانبه کشور، مستلزم بهرهگیری مؤثر و هوشمندانه از آن در سطح ملی و مناسبات منطقهای و جهانی است. «دشمنان ما مکرر میگویند شما کشور قدرتمند و با نفوذ و اثرگذاری هستید- اما …. این مسأله انقلاب و روحیه انقلابی را کنار بگذارید و دنبال نکنید .اگر روحیه و عملکرد انقلابی نبود این نفوذ هم وجود نداشت معنایش این است که انقلاب را بگذارید کنار تا از این قدرت بیفتید تا ما بتوانیم شما را ببلعیم. این را صریحاً به افرادی از جمهوری اسلامی میگویند و توجه نمیشود به معنا و مفهوم واقعی این حرف» (بیانات، ۲۴ / ۶ ۰/ ۱۳۹۴).
«هر نظام دیگری غیر از نظام جمهوری اسلامی- چه نظام چپ، چه نظام راست- اگر سر کار میآمد، امکان نداشت بتواند در مقابل نفوذ دشمن، در مقابل دخالتهای گوناگون دشمن مقاومت کند… بنابراین، هیچ نظامی جز جمهوری اسلامی نمیتوانست در مقابل نفوذ و فشار آمریکا مقاومت کند» (۲۴/۰۹/۱۳۸۷). قلمروهای قدرت نرم ایران اسلامی در حوزه فرهنگ به اختصار عبارتند از: فرهنگ اسلامی – ایرانی، زبان فارسی، ادبیات، معنویت، مساجد، ولایت فقیه، مردم سالاری دینی، جهاد، شهادت، وحدت اسلامی، حمایت از مظلوم و عزت مداری.
جایگاه ایران اسلامی در جهان چگونه است؟
در یک نقطهی بسیار حساس جهان از لحاظ جغرافیائی، یعنی این نقطة خاورمیانه، خلیج فارس، دریای سرخ، شمال آفریقا، بخشی از مدیترانه مجموعة امت اسلامی واقع شده. از این پنج تا، شش تا گذرگاه آبیِ حساسِ حیاتی که در دنیا وجود دارد، سه تایش توی این منطقه است: تنگة هرمز است، کانال سوئز است، بابالمندب است. اینها گذرگاههای مهمی است که تجارت جهانی متوقف به اینهاست… این چند تا مرکز برای ارتباط تجاری و ارتباط اقتصادی دنیا مهم است. بنابراین، این منطقه، منطقهی حساسی است. حالا در این منطقهی بسیار حساس، یک قدرتی دارد قد میکشد و روزبهروز خودش را بیشتر نشان میدهد. این قدرت با همة خواستههای استکباری و دستگاههای کمپانیها و شبکههای عظیم اقتصادیِ مفسد فیالارض مخالف است؛ با نظام سلطه مخالف است، با سلطهگری مخالف است، با ظلم مخالف است؛ این خیلی برای دستگاه استکبار مهم است.
«دستگاه استکبار فقط ایالات متحدة آمریکا نیست، یا فلان رئیس جمهور و فلان دولت آمریکا یا فلان کشور اروپائی نیست؛ دستگاه استکبار یک شبکة عظیمتری است که شامل اینهاست؛ شبکة صهیونیستی هست، شبکة تجار اساسیِ بینالمللی هست، مراکز پولیِ عظیم دنیا هست؛ اینها هستند که مسائل سیاسی دنیا را دارند طراحی میکنند؛ دولتها را اینها میآورند، اینها می-برند. این مجموعه که تویش دولت ایالات متحده هست، دولتهای اروپائی هستند، خیلی از این نفتخوارهای ثروتمند منطقة خودمان هستند، با یک چنین قدرتِ رو به رشدِ رو به اعتلای در حال قدکشی به شدت مخالفند؛ بنابراین هرچه بتوانند، در مقابلهی او کار میکنند. توی این سی سال هم بیکار نماندند، هرچه بگذرد هم باز بیکار نمیمانند» (بیانات: ۰۴/۰۶/۱۳۸۸).
«نکتهای که مایلم همهی برادران و خواهران به آن توجه کنند، این است که عزیزان من! امروز استکبار جهانی و در رأس آن رژیم ایالات متحدهی امریکا، به یک نتیجه رسیدهاند که انقلاب اسلامی، امروز با نفس داشتن و سرِپا بودن نظام جمهوری اسلامی، تبلیغ میشود. چیزی که آنها دنبال میکنند این است که اگر بتوانند، نظام جمهوری اسلامی را از بین ببرند و مضمحل کنند. البته از این مأیوسند و میدانند که دیگر این کار، عملی نیست. اما در درجهی دوم، همهی همت آنها این است که نگذارند نظام جمهوری اسلامی و ایرانی که با این نظام اداره میشود، در دنیا بهعنوان یک نظام و کشور مستقل و آباد مطرح شود. آنها میخواهند در استقلال ایران خدشه وارد کنند و از طُرق مختلف به آن دستاندازی و در آن دخالت نمایند. آنها میخواهند به دروغ وانمود کنند که اگر ما با شما نباشیم، نمیتوانید کاری انجام دهید؛ بلکه به این وسیله بتوانند استقلال و عدم وابستگی این ملت را به نحوی خدشهدار کنند، و اگر نتوانستند این کار را بکنند، سعی کنند که نگذارند این ملت، کشور خود را بسازد؛ ایران را آباد کند و زندگی را در این کشور، مایهی رشک ملتهای دیگر کند. بیدار باشید!» (بیانات، ۱۴/۰۳/۱۳۷۴).
فرهنگ رفتارهای مردم را میسازد و یا رفتارهای مردم است که فرهنگ را میسازند؟
فرهنگ، زمانی فرهنگ است که به چگونه بودن جمعیت بزرگی شباهت داشتهباشد، پدر و مادرش مشخص نباشند و گمانه بر این باشد که مردمانی انبوه او را زادهباشند. مردم همانگونه که زندگی میکنند فرهنگ نیز زندگی میکند و رنگ و بوی مردم و حتی شخصیت آنها را در خود جای میدهد. با چنین برداشتی، دیگر معمای مرغ و تخم مرغ تکرار نمیشود که فرهنگ زاییده رفتار و کردار مردم است یا رفتار و کردار مردم زاییده فرهنگ هستند.
هر چیزی بستگی به رفتار مردم دارد که فرهنگ بشود یا نشود. چنانچه مردم نجابت و مهربانی را به انجام رسانند فرهنگ نجابت و مهربانی شکل میگیرد و حتی گسترش مییابد. و چنانکه بذر پلیدی و ناپاکی را بپاشند فرهنگ آلوده شکل خواهدگرفت. فرهنگ هر جمعی را بر اساس پندار، گفتار و کردارشان میتوان معلوم ساخت.
آیا فرهنگ دستخوش دگرگونی میشود؟
فرهنگ هم زمانمند است و هم جایمند و مکانی است. فرهنگ میتواند یک عصر و زمانه را به رنگ خود درآورد همچنانکه میتواند در یک سرزمین ماندگار شود و یا جایش را به فرهنگ دیگری دهد. یک فرهنگ بزرگ میشود، تغییر میکند، فراموش میشود و ممکن است بمیرد و از بین برود. فرهنگ لایههای مختلفی دارد. لایه بیرونی و سطحی فرهنگ، فنآوری و نمادها هستند. لایه میانی علم و دانش است. باورها، ارزشها و اخلاقیات نیز لایه مرکزی فرهنگ را شامل میشوند. لایه بیرونی به سادگی تحت تأثیر دیگر فرهنگها قرار میگیرد. در ادامه علم و معرفت دستخوش دگرگونی میشوند و در نهایت لایه مرکزی یعنی باورها و اخلاقیات نیز تغییر میکنند. چنانچه فرهنگی بتواند مردمی را با خود همراه سازد به تدریج فرهنگشان را متناسب با خودش تنظیم میکند و در نتیجه استحاله فرهنگی رخ خواهد داد.
در مسائل فرهنگی آدم بیطرف هم داریم؟
هر کدام از افراد جامعه در تخریب و یا اصلاح فرهنگ نقش دارند. اگرچه بیکار فرهنگی داریم اما در مسائل فرهنگی آدم بیطرف نداریم. درست است که نهادها و سازمانهایی مسئول مستقیم مسایل فرهنگی کشور هستند که وظیفه سیاستگذاری و راهبری جامعه را به عهده دارند اما مردم، در ایجاد و تقویت فرهنگ جامعه، نقش فراوانی دارند و از این روی تک تک آحاد مردم، باید به قدر وسع خود بکوشند. به باور آیت الله خامنه ای، فرهنگ متکی به مردم است و همه آحاد مردم به میزان توان خود، در ترویج فضائل و جلوگیری از آنچه مزاحم رشد فضائل است، مسئولیت دارند (بیانات: ۱۹/۹/ ۱۳۹۲).
مردم باید در فرهنگسازی احساس مشارکت کنند زور و قدرت فرهنگ به توافق جمعی است. فرهنگ سازی باید جریان و گفتمان شود یعنی فرهنگ را دائماً باید گفت و به عمل درآورد. از طریق سخنرانی، نوشته، فیلم، نقاشی و هر عملی که معنا آفرین است. آیت الله خامنهای خطاب به همه مردم جامعه بیان میکنند: «که هر جایی از این نظام قرار گرفته اید، همان جا را مرکز عالم بدانید و آگاه باشید که همه کارها متوجه شما خواهد بود» (بیانات: ۵/۱۲/۱۳۷۰) ایشان هر کاری که سبب رشد فعل و انفعال در ذهن و روح و عواطف انسان شود را کار فرهنگی میداند؛ تا جایی که رساندن دارو به یک نیازمند و تهیۀ تک نانی برای او را کاری فرهنگی معرفی میفرماید (بیانات: ۲۳/۱/۱۳۹۶).
اگر در جامعهای هستیم که مناسب نیست، باید آن را تغییر دهیم. برای دگرگونی رفتارهای اجتماعی باید به سراغ ریشه یعنی نظام فرهنگی رفت. همهی مشکلات به فرهنگ برمیگردد و چه بسا نظام فرهنگی نیازمند ساماندهی باشد لذا ابتدا باید فرهنگ را اصلاح کرد. برای اصلاح فرهنگ، راهحلهای از جنس غیر فرهنگی جوابگو نمیباشد و تغییر فرهنگ با عوامل غیرفرهنگی امکانپذیر نیست. برای دگرگونی فرهنگ بایستی هنجارها و بایستهها را مشخص و معلوم ساخت. بایستههای فرهنگی فرهنگ مطلوب و متناسب با زمانه را میسازند. فرهنگ مطلوب در واقع همان معیارها هستند که سایر نظامهای اجتماعی به واسطه آن اصلاح میشوند.
چرا اندیشه های فرهنگی آیت الله سیدعلی خامنهای مهم هستند؟
آیتالله سیدعلی خامنهای سالهاست که در رأس نظام جمهوری اسلامی هستند. اسلام شناسی هستند که طبق قانون اساسی در منصب ولایت فقیه، مسئول راهبری جامعه در سطح کلان میباشند و خطوط کلی نظام را با توجه به متون و مبانی اسلامی نظریه پردازی میکنند و معادلات مورد نیاز ادارۀ نظام در سه زمینۀ سیاست، فرهنگ و اقتصاد را به مسئولین و مردم ارائه میدهند. اطلاعات ریز و درشت فرهنگ را در اختیار دارند، نقاط قوّت و معضلات فرهنگی را به خوبی با آمار و ارقام میدانند. کارگروهها و مشاوران فرهنگی زبدهای دارند. در مسایل فرهنگی توصیههای فراوانی دارند، التماس و خواهش دارند، شکوه و گلایه دارند، داد و فریاد دارند و حتی فرمان آتش به اختیار دارند.
از سوی دیگر، در ارتباط با مسائل فرهنگی صاحب نظر و ایده هستند. احیای فرهنگی و ساماندهی مجدد فرهنگی از عناصر اصلی گفتمان آیت¬الله خامنهای میباشد. فرهنگ در منظومه فكري آیتالله خامنهای، برجستگي خاصي دارد و از اصليترين وجوه به شمار ميآيد. کند و کاو در گفتار و نوشتار ایشان، بیانگر آن است که دستگاه فکری و نظری منسجمی در ورای مفاهیم فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مطرح شده توسط ایشان نهفته است. تسلط و توان علمی رهبری انقلاب در مقام یک صاحب نظر و متفکر، زمانی بیشتر نمود پیدا میکند که ایشان در خصوص برخی مسائل و اجزای آن به طور دقیق و علمی با تمام ابعاد و جوانب مرتبط با موضوع، نظراتشان را مطرح نموده به نحوی که مخاطب، آن را کمال و تمام محسوب مینماید و خلاء و نقصانی در آن احساس نمیکند (سیاهپوش و آقاپور، ۱۳۹۱: ۴۳و۴۴).
ایشان، مباحث مربوط به فرهنگ را به تبع نیازهای مختلف زمان و مکان همچنین به ضرورت تازه کردن موضوع و جلوگیری از تکرار آن با ادبیات مختلفی مطرح نموده¬اند. در این نمونه روح مسأله، فرهنگ است که در زمانها و مکانهای مختلف، با ادبیات و جبهه گیری¬های مختلفی بیان شده است.
مهمترین فعالیت از دیدگاه آیتالله خامنهای چه فعالیتی است؟
آیت¬الله خامنهای فرمان آتش به اختیار در مسایل فرهنگی را صادر نمودهاند: «من به همه آن هستههای فکری وعملی جهادی، فکری، فرهنگی در سرتا سر کشور مرتباً میگویم: هر کدام کار کنید؛ مستقل و به قول میدان جنگ، آتش به اختیار. آنجایی که احساس میکنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمیتواند درست مدیریت کند، آنجا آتش به اختیارید؛ یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید» (بیانات: ۱۷/۳/۱۳۹۶). ایشان، فضای مجازی را، ابزاری بسیار کارآمد و دارای اثر جهانی دانسته و فرصت فوق¬العادهای برای نیروهای مؤمن میدانند و بر این موضوع تأکید دارند که یکی از خصوصیات ممتاز عصر حاضر، آماده بودن وسایل پیام رسانی است، فضای مجازی، که در حقیقت فضای حقیقی است، در زندگی بسیاری از مردم حضور دارد، و ابزاری بسیار کار آمد برای انتقال پیام به اقصی نقاط و به گوش همه دنیا است (بیانات:۲۰/ ۷ /۱۳۹۱). آیت¬الله خامنه¬ای برای اهمیت موضوع و ضرورت ورود به فعالیت در فضای مجازی میفرمایند: «امروزه ذکر مستحب بعد از نمازها، کار فرهنگی و جهادی در فضای مجازی است». فعالیت در فضای مجازی آن¬قدر اهمیت دارد که رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «اگر من امروز رهبر نبودم، رئیس فضای مجازی کشور میشدم» (بیانات:۲۰/۷/۱۳۹۱).