بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بمان ایران من
دکتر محمدرضا حاتمی
عضو هیئت علمی دانشگاه
«اهل فرهنگم، آب و خاکم ایران»
فرهنگ نواندیشی و تبادل فرهنگی
فرهنگ نو اندیشی
«توليد علم، فقط انتقال علم نيست؛ نوآورى علمى در درجهى اوّلِ اهميت است. اين را من از اين جهت مىگويم كه بايد يك فرهنگ بشود» (بیانات: ۰۹/ ۱۲/ ۱۳۷۹). ذات مکتب اسلام پیشرفتگرا است و نواندیشی چنین مکتبی از زمینه نهادی آن میجوشد. همچنین به جهت گرایش فطری انسان به آزاد اندیشی، پرهیز از روزمرگی و ایجاد متغیرهای جدید و مسائل نوین، نواندیشی برای کارگزاران فرهنگی روشن است. در دیدگاه حضرت آیت الله خامنهای نیز ایده پردازی و نواندیشی، یک مطالبه مهم محسوب میگردد که بایستی تبدیل به یک ارزش عمومی در حوزه و دانشگاه گردد. ایشان در خصوص ضرورت نواندیشی بیان میدارند: «علوم انسانى، علوم اجتماعى، علوم سياسى، علوم اقتصادى و مسائل گوناگونى كه براى ادارهى يك جامعه و يك كشور به صورت علمى لازم است، به نوآورى و نوانديشى علمى يعنى اجتهاد احتياج دارد. آن چيزى كه در فضاى علمى ما مشاهده مىشود كه به نظر من يكى از عيوب بزرگ محسوب مىگردد اين است كه دهها سال است كه ما متون فرنگى و خارجى را تكرار مىكنيم، مىخوانيم، حفظ مىكنيم و بر اساس آنها تعليم و تعلّم مىكنيم؛ اما در خودمان قدرت سؤال و ايجاد خدشه نمىيابيم. بايد متون علمى را خواند و دانش را از هركسى فراگرفت؛ اما علم بايد در روند تعالى خود، با روح¬هاى قوى و استوار و كارآمدى كه جرأت پيشبرد علم را داشته باشند، همراه شود تا بتواند پيش برود. انقلابهاى علمى در دنيا اينگونه به¬وجود آمده است» (بيانات: ۰۹/۱۲/۱۳۷۹).
رهنمودها
ضرورت نواندیشی
«انقلاب یک دوره است، انقلاب یک حرکت مستمر است، انقلاب یک چیز دفعی وانی نیست انقلاب تحولی است که به طور مستمر در طول سالیان دراز انجام میگیرد» (بیانات: ۱۳/۱۱/۱۳۷۷). «قوانین باید تحول پیدا کند… در فرهنگ و در اخلاق مردم، روز به روز بایستی تحول صورت گیرد،… در نطام علمی و آموزشی، در فعالیتهای اقتصادی، در هنر، در امور و اداره کشور… اساس همان ارزشهاست، در چارچوب همان ارزشها پیش بروند وتحولات را به¬وجود آورند. آن وقت انقلاب، یک انقلاب کامل و به روز میشود و تمام شدنی هم نیست، این تکامل، تمام شدنی هم نیست» (بیانات: ۲۳/۰۲/۱۳۷۹).
«مسئله ما این نبود که یک حکومت فاسد که بر سر کار بود، برود و ما چند نفر غیر فاسد بر سر کار بیاییم، این مسئله مقدماتی بود. مسئله اساسی، انقلاب است یعنی تحول حقیقی در ارکان، بنیادها و زیر ساختهای جامعه در جهت ایجاد عدالت، ایجاد آزادی، ارتقای فکری و علمی و خلاصه بارور شدن شخصیت انسانی از حالت نازایی علمی و فرهنگی و اقتصادی بیرون آمدن» (بیانات: ۷/۱۱/۱۳۸۱).
«از اظهار نظر، هیچ نباید بیمناک بود. این کرسیهای آزاداندیشی که ما گفتیم، در دانشگاهها باید تحقق پیدا کند و باید تشکیل بشود. اگر چنانچه بحثهای مهم تخصصی در زمینة سیاسی، در زمینههای اجتماعی، در زمینههای گوناگون، حتّی فکری و مذهبی، در محیطهای سالمی بین صاحبان توان و قدرتِ بحث مطرح بشود، مطمئناً ضایعاتی که از کشاندن این بحثها به محیطهای عمومی و اجتماعی ممکن است پیش بیاید، دیگر پیش نخواهدآمد» (بیانات: ۰۸/۰۶/ ۱۳۸۸).
واقع بینی و آرمانگرایی
«بعضيها اشتباه مىكنند كه در مقابل آرمانگرايى، واقعبينى را مطرح مىكنند. در نظر اينها واقعبينى نقطة مقابل آرمانگرايى است. اين خطاى بزرگى است؛ چون آرمانگرايى، خودش واقعيتها را در جامعه مىسازد. يك مجموعة با آرمان و داراى هدفهاى بلند مىتواند واقعيتها را طبق آرمان خود شكل دهد و به وجود آورد. دنيا اينطور پيش رفته است. آرمانها را كنار بگذاريم، به بهانة واقعبينى؟! اين كمال غفلت است. آرمانگرايى بوجود آورندة واقعيتهاى شيرين و مطلوب است. وقتى يك انسان، يك مجموعه و يك ملت با مسئولان و دستاندركارانش پاى آرمانها ايستادند و حاضر نشدند كوتاه بيايند و برايش كار كردند، چه اتّفاقى مىافتد؟ واقعيتها به سمت آرمانها تغيير مىكند. اين خودش بزرگترين واقعيت و قانون زندگى است» (بيانات: ۱۴/ ۱۰/ ۱۳۸۲).
«آرمان¬گرائى بدون ملاحظة واقعيتها، به خيالپردازى و توهّم خواهدانجاميد. وقتى شما دنبال يك مقصودى، يك آرمانى حركت مىكنيد، واقعيت هاى اطراف خودتان را بايد بسنجيد و بر طبق آن واقعيتها برنامهريزى كنيد. بدون ديدن واقعيتهاى جامعه، تصور آرمانها خيلى تصور درست و صحيحى نخواهد بود، چه برسد به دستيابى به آرمانها» (بيانات: ۰۶/ ۰۵/ ۱۳۹۲).
تحجر و نواندیشی
نواندیشی آسیبهایی دارد که حتماً بایستی مورد توجه باشند. تحجر و جزمگرایی یک آسیب محسوب میشود، حضرت آیت الله خامنهای در اشاره به جریان جمود بیان میدارند: «دين احكام جاودانه است، اما جمود و قشرىگرى را نمىپذيرد. دين اجتهاد و نوانديشى است، اما بدعتگذارى و التقاط را رد مىكند» (بیانات: ۰۱/ ۱۲/ ۱۳۸۰).
تجدد و نواندیشی
جریان متجدد و نوگرایی مطلق نیز، آسیب دیگر نواندیشی است. ایشان در این باره چنین توضیح میدهند: «بعضى به نام نوانديشى و به نام اصلاح، در هدفها تغيير ايجاد مىكنند؛ در هدفها تجديد نظر مىكنند؛ اصلاح نيست؛ اين برگشتن از راه و عقب گرد است؛ ارتجاع است. ما اگر امروز اهداف والاى انقلاب اسلامى را، چه در زمينه هاى فرهنگى، چه در زمينههاى اقتصادى، چه در زمينه هاى حكومتى و سياسى، دست بزنيم و برگردانيم به سمت آنچه كه احياناً دنيا دنياى مادى و سلطه؛ دنياى تحت پنجهى شيطان- هم از ما مطالبه مىكند، اين ارتجاع به گذشته است» (بيانات: ۳۱/ ۰۶/ ۱۳۸۳).
ترجمه گرایی و نواندیشی
مهملگویی، تفکر ترجمهای و فرهنگ استفاده مستمر از فرآوردههای کهنه بیگانگان هم آسیب جدی بر فرایند نواندیشی است. حضرت آیتالله خامنهای معتقدند: «وجود ذائقه و تفکر ترجمهای و فرهنگ استفاده مستمر از فرآوردههای کهنه علمی مصیبتی بزرگ است و انتظار اصلی آن است که محیط های علمی با شکستن قالبهای جزمی و منفعلانه، یک جنبش نرم افزاری همهجانبه و عمیق در کشور ایجاد کنند تا اهل علم و کار و تلاش با نوآوریهای علمی بتوانند یک جامعه آباد، آزاد، عادلانه و مبتنی بر تفکرات و ارزشهای اسلامی را بنا کنند» (بیانات: ۰۹/۱۲/۱۳۷۹).
فقدان معرفت دینی و نواندیشی
فقدان معرفت دینی صحیح و بد فهمی در معرفت دینی با گونههای متفاوت آن مانع و آسیب نواندیشی است. تلاشهای جدی و دائمی زعمای انقلاب اسلامی در مواجهه با مخاطبان مختلف، آن بوده که زاویه های دینشناسی مخاطبان را کامل، اصلاح و ارتقاء بخشند. اصلاح، تصحیح، تنقیح، ارتقا، تعمیق، تعمیم و توسعه معرفت دینی نیاز اصلی امت اسلامی است. زیرا تمام چالشهای آن نیز ناشی از ضعف معرفت دینی است. در اندیشه اسلامی بین سه مفهوم دین، معرفت دینی و تدین تمایز مطرح میگردد (جوادی آملی، ۱۳۹۰:ص ۲۴).
جنبش نوگرایی خصوصاً در شکل تجددخواهی مدرن آن در ایران همواره مسأله ساز بوده است و زمینه تغییرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی وسیعی را فراهم آورده است. بعضی از این تغییرات باعث ایجاد چالش جدی و پارهای دیگر فرصت مناسب پیشرفت را موجب شده اند (معصومی، ۱۳۹۵: ص ۱۲۰).
استفاده از ابزار جدید و مد
«امروز نمیشود به همان روشهای قدیمی خودمان اکتفا کنیم» (بیانات: ۱۷/۰۸/۱۳۸۵). «بنده با مد خیلی موافقم. جزو آدمهایی هستم که به مد گرایش دارم. اما مدی که از داخل جوشیده باشد. چون مد یعنی ابتکار و نوآوری نه چیزی که از بیرون آمده-باشد» (بیانات: ۲۶/۹/۱۳۸۱).
«من مي خواهم بگويم اگر شما موي سرتان را ميخواهيد آرايش کنيد، لباس بپوشيد، سبک راه رفتن را تغيير دهيد، بکنيد؛ اما خود انجام دهيد؛ از ديگران ياد نگيريد» (بیانات: ۱۷/۴/۱۳۸۳).
تبادل فرهنگی
تبادل فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران جایگاه ویژهای دارد. این ادعا را میتوان از تعدد و تکثر نهادهای متولی روابط فرهنگی بینالمللی بعد از انقلاب درک کرد که بیش از سی نهاد را شامل میشود. در این بین، حوزة سیاستگذاری ۴ دستگاه و نهاد وظیفة سیاستگذاری ۹ دستگاه وظیفة برنامهریزی، ۹ دستگاه وظیفة نظارتی و ۷ دستگاه وظیفة هدایت و حمایت را در عرصة دیپلماسی فرهنگی به عهده گرفتند. در فعالیتهای اجرایی نیز۱۴دستگاه به امر پژوهش و ۱۳دستگاه به فعالیت آموزشی مشغول شدند (گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، ۱۳۸۹).
با رجوع به منظومه فکری مقام معظم رهبری مشاهده میشود که تبادل فرهنگی در دو وجه مورد تأکید است: در وجه ایجابی آن به معنای اقداماتی فرهنگی که باید از جانب نهادهای مردمی و دولتی داخلی برای صدور فرهنگ ناب اسلامی انجام شود و چه در وجه سلبی آن یعنی مقاومت در مقابل اقدامات مخربی که از جانب دشمن برای تخریب فرهنگ اسلامی صورت میپذیرد.
«تبادل فرهنگى لازم است. هيچ ملتى بىنياز نيست از اينكه در همهى زمينهها، از جمله در زمينهى مسائل فرهنگى آن مجموعه مسائلى كه به آنها نام فرهنگ داده مىشود از ملت هاى ديگر بياموزد. هميشهى تاريخ نيز همين بوده است. ملت ها در رفتوآمدهايشان، آداب زندگى را، خلقيات را، علم را، لباس پوشيدن را، آداب معاشرت را، زبان را، معارف را و دين را از يكديگر فراگرفتهاند» (بيانات: ۲۱/۰۵/۱۳۷۱).
«انقلاب، دو جهت داشت: یک جهت، مبارزه با استبداد داخلی و حکومت فاسد وابستهای که مردم و کشور را بدبخت و بیچاره کرده بود؛ انقلاب میخواست کشور و ملت را نجات دهد؛ در دامن اسلام، مردم اداره شوند و حکومت، اسلامی باشد؛ جهت دیگر، وجهه سخن و پیام نو برای دنیا و بشریت است؛ این چیزی است که دنیا را به خود جذب کرد؛ والاّ فلان متفکر اروپایی یا غربی یا آفریقایی یا آمریکای لاتین که امام و انقلاب و نظام اسلامی و حرکت مردم را ستایش میکند، او که داخل کشور ما نیست تا از حکومت، چیزی فهمیده باشد؛ پیام جهانی و انسانی اسلام است که او را به ستایش وادار میکند. جنبه دوم، بسیار مهم است؛ ما باید بتوانیم این را بیان کنیم» (بیانات: ۱۷/۱۱/۸۰ ).
بدین ترتیب، در تهاجم، هدف ريشهكن كردن فرهنگ است؛ ولـي در تبـادل فرهنگـي، بـارور كردن فرهنگ منظور است؛ در هجوم، اجبار و تحكم حاكم است؛ ولي در تبادل، آزادي و انتخاب وجود دارد. در تهاجم، تصميم و انتخاب از آن مهاجم اسـت؛ امـا در تبـادل، تـصميم گيرنـده طرفين هستند. در هجوم فرهنگي، تحقير، حذف، اضلال، استحاله و انحطاط وجـود دارد؛ ولـي تبادل با هدف تكميل و تكامل، صورت میگیرد. تبادل فرهنگي، هنگام توانايي و احساس قـدرت طـرفين انجـام مـيگيـرد؛ ولـي تهاجم فرهنگي، در زمان ضعف يك ملت واقع میشود. تبادل فرهنگي، خواهان تقويت ارزشهاي فرهنگي است؛ ولـي هجـوم فرهنگـي تضعيف و ريشه كن كردن آن را مي-خواهد (مهاجر نیا، ۱۳۸۸: ص ۷).
رهنمودها
ضرورت تبادل فرهنگی
آیتالله خامنهای با توصیه به تبادل فرهنگی، میفرمایند: «اسلام به ما دستور مىدهد، عقل هم بهطور مستقل از ما مىخواهد كه هر چيز خوب، زيبا و باارزشى را كه در هركجا مىبينيم، آن را فرابگيريم و از آن استفاده كنيم. اين جملات معروفِ متداول در زبان هاى مردم ما كه «اطلبوا العلم و لو بالصين» يا «انظر الى ما قال و لا تنظر الى من قال»؛ نگاه نكن حرف خوب، سخن حكمتآميز، دانش و معرفت را چه كسى دارد مىگويد، اگر سخن خوب است، آن را فرابگير، اين گرفتن، گرفتنِ فرهنگى است و اخذ فرهنگى، تبادل فرهنگى و زبدهگزينىِ فرهنگى، يك چيز لازم است و اين، غير از تهاجم فرهنگى است» (بيانات: ۲۸/۰۲/۱۳۸۳).
«ما ميخواهيم با همه انسانها، با همه ملتها، روابط دوستانه و محبتآميز داشته باشيم؛ ما حتي با ملت آمريكا هم با اينكه دولت آمريكا دولت مستكبر و دشمن، بدخواه و كينهورز نسبت به ملت ايران و نظام جمهوري اسلامي است هيچ دشمني نداريم؛ آنها هم مثل بقيه ملتهايند. آنچه نقطه مقابل نظام اسلامي است، استكبار است. جهتگيري خصومتهاي نظام اسلامي، با نظام استكبار است؛ ما با استكبار مخالفيم، ما با استكبار مبارزه ميكنيم» (بیانات: ۲۹/۰۸/۱۳۹۲).
تهیه و تدوین دیپلماسی فرهنگی
تعامل فرهنگی، تابع مبانی فرهنگی است و این مبانی، رویکرد و مواجههای خاص را در دادوستدهای فرهنگی با سایر فرهنگها رقم میزند. بر همین اساس هر فرهنگی، مطابق با نظریه خود، رویکرد تعاملی خاصی را تجویز مینماید. و لذا یکي از مهمترين ساز و کارهای تأمين اهداف فرهنگی در سياست خارجی جمهوری اسلامي ايران، مبنی بر گسترش عناصر فرهنگ ايرانی اسلامی و الهام بخشی در جوامع ديگر، تدوين، تنظيم و اجراي ديپلماسی فرهنگی کارآمد و روزآمد مطابق با مبانی انقلاب اسلامی است.
«مسأله جمهوری اسلامی، مسأله بازتولید معارف والای اسلامی است، تا مسلمانها احساس هویت کنند، احساس شخصیت اسلامی کنند، با تعالیم اسلام که نجات بخش بشریت است، آشنا شوند؛ بدانند این معنایش چیست که خداوند متعال میفرماید: پیغمبر را فرستادیم «و یضع عنهم اصرهم و الأغلال الّتی کانت علیهم»؛ این غُلها و زنجیرهائی که در محیط شرکآلود به پای انسانها بسته است و اسلام میخواهد اینها را بگشاید، چیست؟ امت اسلامی بر اثر غفلت، مدتهای طولانی این حقایق را از یاد برده¬بود. امت اسلامی میتواند آزاد باشد، پیشرفته باشد، عالم باشد، عزیز باشد، مقتدر باشد؛ اینها به برکت تعالیم اسلامی بهدستآمدنی است. استکبار و دستگاههای استعماری در طول دویست سال سعی کردند این مفاهیم را از یاد مسلمانها ببرند؛ آنها را از هویت خودشان غافل کنند تا بتوانند دست تجاوز را به محیط سیاسی آنها، به محیط اقتصادی آنها، به فرهنگ بومی آنها دراز کنند و تطاول کنند. انقلاب این ها را به یاد امت اسلامی آورد» (بیانات: ۰۳/۰۸/۱۳۸۹).
استقلال فرهنگی
تعاملات فرهنگی، در تعالی و یا زوال فرهنگی جوامع مؤثر هستند و لذا بر اساس قاعده نفی سبیل، راه هر نوع نفوذ و سلطه کفار بر جوامع اسلامی در حوزههای مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی باید مسدود شود. آیتالله خامنهای معتقدند: «استقلال، مرزی است برای کشور، این کسانی که سعی میکنند اهمیت استقلال یک ملت را بهعنوان جهانی شدن و حل شدن و منطبق شدن با جامعهی جهانی از بین ببرند و کم رنگ کنند، مقاله مینویسند، حرف میزنند، اینها هیچ خدمتی نمیکنند به این کشور. شما میگویید ارتباط داشته باشیم با دنیا، خیلی خب، ارتباط داشته باشید، منتها معلوم باشد با چه کسی ارتباط دارید، چرا ارتباط دارید، چه جور ارتباطی دارید، اینها مشخص باشد، مرزبندی یعنی این. در جبههبندیهای داخلی هم همینجور است. این هم به نظر ما یکی از چیزهایی است که بایستی به آن توجه کنیم، جزو وظایف ما است که مرزبندیها را [مشخص کنیم]» (بیانات: ۱۵/۱۲/۱۳۹۲).
«استقلال به معنای قهر کردن با کشورها نیست، به معنای ایجاد کردن سدّی در مقابل نفوذ کشورها است که نتوانند منافع آن کشور را، منافع [آن] ملّت را تحتالشّعاع منافع خودشان قرار بدهند، این معنی استقلال است و این مهمترین هدف برای یک کشور است. آن چیزی هم که میتواند استقلال را تأمین بکند برای انقلاب اسلامی ما، تکیهی صریح و شفّاف بر مبانی انقلاب است، اصول انقلاب، مبانی انقلاب، ارزشهای انقلاب، بهشکل صریح و شفّاف مورد تکیه باید قرار بگیرد» (بیانات: ۱۹/۱۱/۱۳۹۲).
جاذبه های فرهنگ اسلامی
«حق تا وقتی از مردم پشتیبانی نداشته باشد، یک واقعیت ذهنی و یک حقیقت معنوی است؛ نمیشود توقع داشت در جایی تحقق و استقرار پیدا کند. اما وقتی به دنبال حق، نیروی ایمان انسانها بسیج شد و به راه افتاد، حق طبق طبیعت نظام هستی است؛ لذا تحقق پیدا میکند، و تحقق پیدا کرد» (بیانات:۱۹/۱۰/۱۳۸۳).
«ما به فضل پروردگار و در سایة ایمان عمیق ملتمان خواهیم توانست در این قطعه از عالم، جامعة آباد و آزاد و مرفه و راحت به وجود آوریم که مشاهدة آن برای ملتها درس باشد و منجر به صدور فکر انقلاب شود» (بیانات، ۱۴/۰۴/۱۳۶۸). «اگر ما اقدام به گسترش مفاهیم و ارزشهای اسلامی و انقلابی هم نکنیم، طبیعت این مفاهیم و معارف آن است که مثل هوای لطیف و عطر گلهای بهاری، خودبهخود در فضای ذهنیت جهان گسترش پیدا میکنند؛ چه دشمنان بخواهند و یا نخواهند» (بیانات: ۲۲/۱۲/۱۳۶۸).
«بوی خوش این پدیدهی رحمانی [انقلاب اسلامی] باید در دنیا پراکنده شود، ملتها بفهمند که وظیفهشان چیست، ملتهای مسلمان بدانند که هویتشان چگونه است و کجاست» (بیانات: ۱۴/۰۳/۱۳۸۹). «انقلاب، اگر درست و منطقی باشد و اگر برای ملتها جاذب باشد، خودش صادر میشود؛ بدون اینکه کسی بخواهد آن را صادر کند. ما انقلاب را صادر نکردیم. انقلاب، با جاذبههای خودش صادر شده است» (بیانات: ۰۴/۰۱/۱۳۷۲).
آن طرحی که ملت ما برای ادارة ملتها و جوامع به میان آورده، در دل ملتهای مسلمان مینشیند و ملتهای مسلمان به طور طبیعی علاقهمند و طرفدار ملت ما میشوند، که هستند و شدند و روزبهروز هم بیشتر میشوند» (بیانات: ۱۷/۰۸/۱۳۸۵).
استفاده از قدرت نرم فرهنگ اسلام
فرهنگ اسلامی در حوزه روابط بینالملل به دنبال ارائه فرا روایتهایی مبتنی بر فلسفه آفرینش و فطرت انسانی است تا زمینه را برای حیات طیبه و سعادت انسانها آماده سازد. در انسانشناسی اسلامی، فطرت بهعنوان عنصر قوامبخش انسان و حقیقت مشترك همهی انسانها تعریف میشود. بهطوریکه انسانها بهرغم تفاوتهای جنسی، قومی، نژادي، زبانی و ملی، از طبیعت، ذات و فطرت مشترکی برخوردارند که حاکی از وحدت نوع بشر است. مكتب اسلام در ارتباط با سه عنصر اصلي، اصول مشتركي را ارائه داده است: «۱- ساختار فطري همه انسانها يكي است.۲- هدف و پايان سير وجودي همه انسانها يكي است.۳-مبدأ فاعلي، مبدأ غائي و مبدأ مادي همه يكي است» (جوادی آملی، ۱۳۸۷: ص۵).
انقلاب اسلامی ایران که از ابتدا با رویکرد فرهنگی شکل گرفت، ظرفیت های قدرت نرم بالایی دارد. کسب قدرت نرم در جمهوری اسلامی ایران به این معنا با ارائه چهره موجه از اسلام و مبانی آن، همراه با تأثیر و رضایت بر اراده مسلمانان دیگر میباشد، و بهره گیری از ابعاد قدرت نرم سبب میشود، از هزینههای قدرت سخت و نیمه سخت کشور به طرز شگفت انگیزی کاسته شود(متقی زاده،۱۰۷:۱۳۹۰).
آیتالله خامنهای میفرمایند: «وقتی نظام اسلامی بر مبنای احکام اسلام و هدفهای قرآنی تنظیم شده باشد- که شده است در هر جای آفاق عالم که مسلمانی زندگی میکند، این نظام و این انقلاب را از خود میداند، به آن افتخار میکند و از عزتش، احساس عزت دارد. […] این به خاطر آن است که امام بزرگوار طراح و معمار این انقلاب- این نظام را بر اساس هدفهای اسلامی به وجود آورد و به آن، جنبهی فرامرزی و جهانی و بینالمللی داد» (بیانات، ۱۴/۰۳/۱۳۷۶).
«داعیهی ما این است که میخواهیم انقلابمان را به دنیا صادر کنیم؛ کدام دنیا؟ در درجهی اول، دنیای اسلام است. آنوقت دنیای اسلام که یک میلیارد و دویست میلیون نفر جمعیت دارد» (بیانات: ۱۳/۱۲/۱۳۷۰). «ما وظیفهی خود میدانیم که با صدای بلند و توان بالا، مفاهیم و ارزشها و احکام و معارف اسلامی را که مایة نجات ملتها و مستضعفان و مظلومان است، اشاعه دهیم. ما احساس میکنیم که اگر به این تکلیف عمل نکنیم، مقصریم» (بیانات: ۲۲/۰۴/۱۳۶۸).
«صدور انقلاب بهمعنای صدور فکر و اندیشهای صحیح میباشد که دل انسانها را در اکناف عالم، به خود جذب نموده است» (بیانات: ۱۴/۰۳/۱۳۷۲). «صدور انقلاب بهمعنای تکیه و اصرار بر ارزشهای انسانی است که برخی از مصادیق آن را میتوان بدین شرح برشمرد: توحید، اخلاق انبیاء، روح فداکاری، اخلاص و تزکیه اخلاقی، غیرت، حمیت صحیح، ایستادگی در مقابل قدرتهای باطل و نظایر آن. همچنین، صدور انقلاب را میتوان بهمعنای صدور فرهنگ قرآنی و انسانساز اسلام و صدور صفا و خلوص نیز دانست» (بیانات: ۱۹/۰۴/۱۳۶۸).
صادرات فرهنگی
فرهنگ هر ملت و کشوری اگر بتواند خود را بر دیگر ملتها تسری بدهد و خود را در راستای تغییر گزارههای فرهنگی جامعه میزبان به آنان عرضه نماید میتواند با ایجاد همسویی در خواستهها به نحوی موثر نفوذی نرم افزار گرایانه داشته¬باشد. هنگامی که مغولها به ایران حمله میکنند و به ظاهر پیروز میشوند، پس از مدتی در فرهنگ ایران هضم شدند. همین مسئله درباره اسرای عراقی در زمان جنگ تحمیلی در اختیار ایران بودند نیز رخ داد و آنها با توجه به آنکه دشمن ما محسوب میشدند و در اسارت ما بودند، به شدت تحت تأثیر فرهنگ ما قرار میگرفتند و عدهی زیادی از آنها که به کشورشان عراق بازگشتند به عنوان مبلغ جمهوری اسلامی ایران عمل کردند (یوسفی،۱۳۹۱: ص ۲۰۶).
«این تفکر که تفکر بسیجى است و امام بزرگوار ما این را در ایران اسلامى خلق کرد، این صادر شده، و الان شما در کشورهاى گوناگونى ملاحظه کنید؛ این تفکر در لبنان دارد فعالیت میکند، در عراق دارد فعالیت میکند؛ جوانهاى عراقى حرکت کردند همراه ارتششان شدند توانستند این پیروزىها را به دست بیاورند؛ در سوریه همینجور، در غزه همینجور، در فلسطین همینجور، در یمن همینجور، انشاءالله در قدس شریف و براى نجاتِ الاقصى هم همینجور» (بیانات: ۰۶/۰۹/۱۳۹۳).
آیت الله خامنه ای برای صادرات فرهنگی همچنین به انتشار کتاب های مهم فارسی به زبانهای رایج در دنیا و ساخت فیلمهای سینمایی تأکید دارند؛ «از پیشرفت علمى در کشور براى گسترش و نفوذ زبان فارسى استفاده شود. زبان خیلى مهم است برادران و خواهران عزیز! اهمیت زبان ملى یک کشور براى خیلىها هنوز دانسته و شناخته نیست. زبان فارسى باید گسترش پیدا کند. باید نفوذ فرهنگىِ زبان فارسى در سطح جهان روزبهروز بیشتر شود» (بیانات: ۱۵/۰۵/۱۳۹۲).
معظم له همچنین در رابطه با لزوم انتشار کتاب و مجلات میفرمایند: «تقریباً همة این کتابهایی که شما از «دفتر هنر و ادبیات مقاومت» منتشر کردهاید، خواندهام و بعضی از آنها را بسیار فوقالعاده یافتهام. […] من وقتی اینها را میخواندم، به این فکر میافتادم که اگر ما برای صدور مفاهیم انقلاب، همین جزوهها و کتابها را منتشر بکنیم، کار کمی نکردهایم؛ کار زیادی انجام گرفته است» (بیانات: ۲۵/۰۴/۱۳۷۰).
ایشان با اشاره به لزوم ساخت فیلمهای سینمایی برای معرفی قهرمانان ملی- بهویژه قهرمانان دفاع مقدس- میفرمایند: «بگذارید صدها میلیون انسان بفهمند، بدانند که در این منطقه چه گذشته، ما چه میگوییم، ملت ایران کیست؛ اینها معرف ملت ایران است» (بیانات: ۰۴/۰۷/۱۳۹۷).