بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بمان ایران من
دکتر محمدرضا حاتمی
عضو هیئت علمی دانشگاه
«اهل فرهنگم، آب و خاکم ایران»
فرهنگ، ازدواج و خانواده
از دیدگاه آیت الله خامنهای، خانواده جزء مسائل درجه یک کشور به حساب میآید. «پایه اصلی و سلول اصلی در جامعه خانواده است بهطوریکه اگر سالم شد، بدن سالم است و جامعه اسلامی بدون بهره¬مندی کشور از نهاد خانواده سالم، سرزنده و با نشاط اصلاً امکان پیشرفت ندارد» (بیانات: ۱۴/۱۰/۱۳۹۰). اسلام در داخل خانواده، دو جنس زن و مرد را مانند، دو چشم در چهره انسان، دو سنگرنشين در جبهه نبرد زندگي. هر کدام از اين دو، طبيعت، خصوصيات و خصلت¬هايي، هم در جسم و روح و فکر و هم در غرايز و عواطف دارند که ويژه خودشان است. اين دو جنس، اگر با همان حدود و موازيني که اسلام معيّن کرده¬است در کنار هم زندگي کنند، خانواده¬اي ماندگار و مهربان و با برکت و پرفايده خواهندداشت» (بیانات: ۲۸/۰۶/۱۳۷۵).
در ميان اعضاي خانواده بيشترين سهم تأثيرگذاري بر فرزند از آن مادران است؛ نقش تربیتی مادر و حضور با کیفیت او در کنار فرزندان به ویژه در دوره خردسالی بسیار مهم است. سلامت جسمانی، پایههای شخصیت، اخلاقیات، باورها و اعتقادات او در این دوران طلایی شکل میگیرد. لذا کودک خردسال به ویژه به لحاظ تربیتی، به شدت نیازمند حضور با کیفیت مادر است. مقام معظم رهبری نیز بر این نقش مادری و تربیتی بانوان تأکید کرده و میفرمایند: «فقط سرْانگشت ظريف و لطيف مادر است که میتواند این رشتههاى بسیار رقيق و نازك اعصاب كودك را از هم جدا كند تا عقدهای بهوجود نيايد. و این كاركرد به قدرى همراه با ظرافت است كه انسان از قدرت الهی استعجاب مي كند كه چگونه اين توانايى بالا را همراه با ظرافت به زنان عنايت فرموده است» (بیانات: ۲۱/۰۲/۱۳۹۲). رهبر انقلاب مي فرمايد: «بهترين روش تربيت فرزند انسان، اين است که در آغوش مادر و با استفاده از مهر و محبّت او پرورش پيدا کند» (بيانات: ۲۰/۱۲/۱۳۷۵).
رهنمودها
اهمیت خانواده
«از نظر اسلام، خانواده یک رکن بزرگ است و اسلام میخواهد خانواده را حفظ کند» (بیانات:۲۰/۰۴/۱۳۷۰). «انتقال فرهنگها و تمدنها و حفظ اصول و عناصر اصلی یک تمدن و یک فرهنگ در جامعه و انتقالش به نسل¬های بعد، به برکت خانواده انجام میپذیرد. خانواده که نبود، همه چیز متلاشی میشود. این¬که میبینید غربیها در داخل کشورهای شرقی و اسلامی و آسیایی، این همه سعی میکنند شهوت¬رانی و فساد را رواج دهند، برای چیست؟ یکی از علل آن همین است که میخواهند با این کار خانوادهها را متلاشی کنند تا فرهنگ این جوامع تضعیف شود؛ تا بتوانند سوار این¬ها شوند. چون تا فرهنگ یک ملّتی تضعیف نشود، کسی نمیتواند او را مهار کند، به دهان او دهنه بزند و سوار دوش او بشود. آن چیزی که ملتها را بیدفاع کرده است و در دست اجانب اسیر میکند، از دست دادن هویت فرهنگی است. این کار هم با بر هم خوردن بنیان خانوادهها در جامعه آسان میشود» (بیانات: ۲۶/۰۱/۱۳۷۷).
تشکیل خانواده یک وظیفه
از نظر اسلام، تشکیل خانواده یک فریضه است. عملی است که مرد و زن باید آن را به عنوان یک کار الهی و یک وظیفه انجام بدهند. اگر چه شرعاً در زمرهی واجبات ذکر نشده، اما به¬قدری تحریص و ترغیب شده است که انسان میفهمد خدای متعال بر این امر اصرار دارد، آن هم نه به عنوان یک کارگزاری، بلکه به عنوان یک حادثهی ماندگار و دارای تأثیر در زندگی و جامعه. لذا این همه بر پیوند میان زن و شوهر تحریص کرده و جدایی را مذمت نموده است» (بیانات:۱۱/۱۲/۱۳۷۷). «میشد که خداوند در قوانین آسمانی، این موضوع را لازم، واجب و حتمی و مجاز کند و مردم را رها کند تا یکی یکی بروند و با هم ازدواج کنند، اما این کار را نکرده است. بلکه ازدواج را یک ارزش قرار داده، یعنی کسی که ازدواج نمیکند خود را از این ارزش محروم نموده است» (بیانات: ۰۶/۱۰/۱۳۷۲). «بنابراین خیلی آسان است که کسی از طریق این اقدام و عمل که طبیعت و نیاز او آن را ایجاب میکند، ثواب هم ببرد؛ چون سنت است و به قصد ادای سنت پیامبر و اطاعت امر ایشان به این امر اقدام نماید» (بیانات: ۰۹/۱۱/۱۳۷۶).
موانع تشکیل خانواده
«موانع فرهنگی ازدواج را دست کم نگیرید. ازدواج برای جوانها لازم است و جوانها آن را میخواهند؛ اما موانعی هم وجود دارد. ولی همۀ موانع اقتصادی نیست موانع اقتصادی بخشی از مشکل است، عمده مسایل فرهنگی است؛ عادت ها، تفاخرها، تکاثرها، چشم و هم چشمی ها، تجمل طلبی ها. این هاست که یک مقدار نمیگذارد آن کاری که باید انجام بگیرد صورت بگیرد. باید خود شما و خانوادههایتان این گرهها را باز کنید» (خامنه ای، ۱۳۸۱: ص ۱۶۷).
– تکلّف (دشوار نمودن): «از جمله اموری که در جامعة ما در میان بسیاری از خانوادهها، به این آفت خطرناک (تکلّف) مبتلا شده است، مسألة مهم و سرنوشت ساز ازدواج است. به بهانة انجام آداب و رسوم، آبروداری، حفظ حیثیّت و ارزش نهادن بر دختر و پسر و… این شیرینترین حادثهی زندگی جوانان را به کابوسی وحشتناک تبدیل کردهایم. نتایج تلخ این نگاه بیمار، تعداد زیادی از جوانان را از تشکیل زندگی ناامید کرده است و تعداد فراوان دیگری را با مشکلات فراوانی در آغاز راه روبهرو کرده است. خانوادههای زیادی با نزدیک شدن به زمان ازدواج فرزندشان، به جای جشن و شادی عزا میگیرند. ردّ پای این سخت گیریهای جاهلانه و رسوم نابخردانه را در جای جای این ناموس فطری و سنّت اسلامی میتوان دید:
در مرحله انتخاب همسر، شرایط عجیبی را که هرگز دخالتی در کفو بودن و همتایی دختر و پسر برای آغاز زندگی ندارند، به جای دین و تقوی و اخلاق قرار دادهایم!
مهریّه را که هدیهای است به نشان مهر و راستی و در سنّت پیامبر(ص) ارزش مالی آن اصلاً مورد توجه نبوده است، بلکه کم بودن آن نشان شگون و خوش قدمیِ عروس شمرده شده است- به قیمت گذاری برای دختر تبدیل کردهایم!
جهیزیّه را که هدیه خانوادهها برای سهل کردن آغاز زندگی و نشان محبّت و دوستی پدران و مادران در زندگی فرزندان عزیزشان است، به سد راه زندگی آنها و مصیبت بزرگ خانوادهها مبدّل ساختهایم!
به نام «خرید عقد» چه هزینههای گزافی را به جوانان و خانوادهها تحمیل کردهایم و برای برگزاری مراسم عقد و عروسی که توصیه به شادمانی و سرور شده است، آن قدر تشریفات و تجمّلات و شرایط بافتهایم که پشت صحنة آن، چشمهای اشکبار و دل های غمدیدة فراوان را با کاروان زندگی بچهها همراه میکند و تا مدتها آثار منفی آن مثل پرندة شومی بر بام زندگی عزیزانمان چرخ میزند» (بیانات: ۲۸/۰۶/۱۳۷۹).
راه حل تکلف چیست؟ «اگر عقد، اسلامی بود، به سبک سنتهای قرآنی و بنیان گذاری شدة به وسیلة اسلام، زندگی شیرین میشود و زن و شوهر با هم خوب زندگی میکنند» (بیانات: ۲۲/۰۱/۱۳۷۴). «در اسلام تشریفات ازدواج ساده است. البته جشن و سرور و این ها عیبی ندارد، هرکس هر مقداری که مایل است، اما این ها جزو دین و جزو تشریفات رسمی و دینی ازدواج نیست. هر کس خواست میتواند انجام بدهد، هر کس نخواست، نه. اینکه حتماً بایستی بروند در یک معبد زانو بزنند جلوی کسی و چه بکنند، و مراسمی که در جاهای دیگر وجود دارد، در اسلام نیست. در اسلام، یک صیغهای است شرعی که باید خوانده شود» (بیانات: ۲۸/۰۶/۱۳۷۹).
– مشکلات مالی: «جوان ها وقتی صحبت میشود میگویند، اگر ازدواج کنیم بعدش چه کار کنیم برای خانه، برای شغل؟ این ها همان قیودی است که همیشه جلوی کارهای اصلی و اساسی را میگیرد. فرمود: «اِنْ یَکونوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِهِ» یعنی خدای متعال این ها را کفایت خواهدکرد. ازدواج بکنید. ازدواج در وضع معیشت آنها دشواری خاصی به وجود نمیآورد. بلکه به عکس خداوند آنها را از فضلش غنی هم میکند. این را خدای متعال فرموده-است. بله، ما برای خودمان به قول معروف به جای خَرج، بَرج درست میکنیم. اضافههای زندگی و نیازهای کاذب بهوجود میآوریم. بله، البته مشکل پیش میآید» (بیانات: ۲۸/۰۶/۱۳۷۹).
راه حل مشکلات مالی چیست؟ «بدانید! ساده برگزار کردن ازدواج، چه در مهریّه، چه در جهیزیّه و چه در مجلسِ عروسی، ننگ نیست که بعضی خیال میکنند اگر ما عروسی را برای دخترمان ساده برگزار کنیم دختر ما سرشکسته خواهدشد. نه! سرشکسته نخواهد شد. این اشتباه شماست» (بیانات: ۱۸/۰۹/۱۳۷۵).
«عروسی شیرین، آن عروسیای نیست که توی آن خیلی خرج میشود و اسراف زیاد در آن میشود. عروسیِ شیرین، عروسی صمیمانه است. صمیمانه که بود، عروسی شیرین میشود. ولو مختصر باشد. یک اتاق دو اتاق توی خانه، قوم و خویش، دوست و آشنا و رفیق دور هم بنشینند، این میشود عروسی. این میهمانیهای مفصل و سالنهای آن چنانی یا توی هتلها، خرجهای زیاد، جنسهای گران برای مهمانی، این ها هیچ مناسب نیست. نمیگویم ازدواج را باطل میکند، نه! ازدواج درست است. اما این ها محیط جامعه و محیط زندگی را تلخ میکند (بیانات: ۱۲/۰۹/۱۳۷۷).
«بعضی خیال میکنند که تشریفات و تویِ هتلِ چنین و چنان رفتن، سالنهای گران گرفتن، خرجهای زیادی کردن، عزّت و شرف و سربلندیِ دختر و پسر را زیاد میکند. نخیر عزّت و شرف و سربلندی دختر و پسر به انسانیّت و تقوی و پاکدامنی و بلندنظریِ آنهاست» (بیانات: ۱۱/۰۵/۱۳۷۵).
آسان سازی ازدواج
«من به همة مردم در سراسر کشور توصیه میکنم که ازدواجها را آسان کنند» (بیانات: ۰۲/۰۹/۱۳۷۳). «ازدواج شروعش آسان است. از لحاظ شرایط مادی، سهل¬ترین است، آنچه که در ازدواج مهم است رعایتهای بشری و انسانی است» (بیانات: ۰۶/۱۰/۱۳۷۲). «بعضی ها ازدواج را مشکل میکنند. مهریههای گران و جهیزیّههای سنگین ازدواج را مشکل میکند… خانوادة پسرها توقّع جهیزیههای سنگین بکنند؟ خانوادة دخترها برای چشم هم چشمی دیگران جهیزیهها را و تشریفات را و مجالس عقد و عروسی را رنگینتر بکنند؟ چرا؟ اثر این را میدانید چیست؟ اثر این کارها این است که دخترها و پسرها بدون ازدواج در خانهها میمانند، کسی جرأت نمیکند به ازدواج نزدیک شود» (بیانات: ۰۲/۰۹/۱۳۷۳).
– مهریه مناسب: «من از مردم سراسر کشور خواهش میکنم که آن قدر مهریّهها را زیاد نکنند. این سنّت جاهلی است. این کاری است که خدا و رسول(ص) در این زمان به خصوص، از آن راضی نیستند. نمیگوییم حرام است. نمیگوییم ازدواج باطل است. امّا خلاف سنّت پیامبر و اولاد ایشان و ائمة هدی و بزرگان اسلام است. خلاف روش این¬هاست و به خصوص در زمان ما که کشور احتیاج دارد به این که همة کارهای صحیح، آسان شود» (بیانات: ۰۲/۰۹/۱۳۷۳). هیچ پولی، هیچ ثروتی، معادل یک انسان نمیشود، نه هیچ مهریّهای میتواند قیمت سرانگشت یک زنِ مسلمان باشد و نه هیچ درآمدی برای یک مرد یا زن میتواند معادل با شخصیّت او باشد. کسانی که مهریّههای دخترشان بالا میبرند، اشتباه میکنند» (بیانات: ۱۱/۰۸/۱۳۷۷). «هرچقدر که پول در این طور مسائل کمتر باشد، عنصر مادی بیرون بشود، عنصر انسانی تقویت میشود؛ محبّت بیشتر میشود» (بیانات: ۱۰/۰۲/۱۳۷۵). «مهریه هرچه کمتر باشد، به طبیعت ازدواج نزدیک تر است، چون طبیعت ازدواج معامله که نیست، خرید و فروش که نیست، اجاره دادن که نیست، زندگی دو انسان است. این ارتباطی به مسائل مالی ندارد. ولی شارع مقدّس یک مهریهای را معین کرده که باید یک چیزی باشد. امّا نباید سنگین باشد. بایستی عادی باشد جوری باشد که همه بتوانند انجام دهند» (بیانات، ۱۸/۰۵/۱۳۷۴).
«در شرع مقدّس مستحب است مهریّه کم گرفته¬شود که «مَهرُ السّنّة» مورد نظر است» (بیانات: ۱۳/۱۲/۱۳۷۷). «مِهریة سنگین مال دوران جاهلیّت است. پیامبر اکرم(ص) آن را منسوخ کرد. پیامبر از یک خانواده اعیانی است. خانوادة پیغمبر، تقریباً اعیانیترین خانوادة قریش بودند. خود ایشان هم که رئیس و رهبر این جامعه است. چه اشکالی داشت دختر به آن خوبی که بهترین دختران عالم است و خدای متعال او را «سیدة النّساء العالمین» قرار داد «مِن الاَوّلینَ و الآخِرین»، با بهترین پسرهای عالم که مولای متقیان است میخواهند ازدواج کنند، مهریة ایشان زیاد باشد؟ چرا ایشان آمدند و این مهریة کم را قرار دادند که اسمش «مَهرُ السُّنَّة» است» (بیانات: ۲۸/۰۲/۱۳۷۴). «بعضیها میگویند ما مهریه را سنگین میکنیم برای این¬که مانع طلاق بشویم. این خیلی خطای بزرگی است. هیچ مهریة سنگینی مانع از طلاق نمیشود و نشده¬است. آن چیزی که مانع طلاق میشود، اخلاق و رفتار است. رعایت موازین اسلامی است» (بیانات: ۰۲/۰۹/۱۳۷۳).
– جهیزیه مورد نیاز: «جهیزیه برای دختر مایة عزّت نیست. عزّت دختر به اخلاق او و رفتار و شخصیت خود اوست. بعضی از خانوادههای عروس، خودشان را اذیّت میکنند و به زحمت میاندازند و اگر پول هم ندارند به زحمت پول تهیه میکنند» (بیانات: ۲۸/۱۲/۱۳۷۷). «جهیزیة فاطمه زهرا(س)، به قدری بود که شاید دو نفر آدم با دست میتوانستند از این خانه بردارند ببرند آن خانه. ببینید افتخار این¬هاست. ارزش این¬هاست. آیا پیامبر اکرم(ص) نمیتوانستند یک جهیزیّهی مفصل تشکیل دهند؟ چرا نکردند؟ این برای این است که من و شما یاد بگیریم. و الّا بنشینیم و تعریف کنیم و خوشمان بیاید و بعد هم یاد نگیریم، چه فایدهای دارد؟ استفادهاش را نمیبریم. نسخة طبیب را که انسان نباید بگذارد روی طاقچه تماشا کند. باید عمل کنیم تا بهرهاش را ببریم. این¬ها رژیم غذایی صحّت جامعه است. صحّت خانواده است. باید عمل شود. ساده برگزار کنید» (بیانات: ۰۵/۰۹/۱۳۷۵).
– عدم سختیگری در شرایط فرد: «در شرع مقدس اسلام، آنچه که معیّن شده¬است این است که دختر و پسر باید کفو یکدیگر باشند. و عمدهی مسأله در باب کفو، عبارت است از ایمان؛ یعنی هر دو مؤمن، هر دو دارای تقوی و پرهیزگاری و هر دو معتقد به مبانی الهی و اسلامی و عامل به آنها باشند، اینکه تأمین شد، بقیهی چیزها اهمیتی ندارد… وقتی تقوی و پاکدامنی و طهارت دختر و پسر معلوم شد، سایر چیزها را خدای متعال تأمین میفرماید.
در اسلام، ملاک این هم¬کاری که اسمش زوجیت است، عبارت است از دین و تقوی که: «المؤمن کفو المؤمنة و المسلم کفو المسلمة» این ملاک دینی است. البته در این زمینه، هر کس در راه خدا جلوتر، پیشقدمتر، فداکارتر، آگاهتر و به درد بخورتر و برای بندگان خدا نافع¬تر باشد، این بالاتر و بهتر است؛ ممکن است زن در آن حد نباشد، ایرادی ندارد. زن، خودش را به سمت او بکشاند. یا زن ممکن است بالا باشد، مرد به¬قدر او نباشد، پس مرد باید خود را به سمت او بکشاند» (بیانات: ۱۱/۰۶/۱۳۷۲).
«اگر چنانچه کسی به خاطر مال و جمال ازدواج کند، طبق روایت ممکن است خدای متعال مال و جمال را به او بدهد و ممکن هم هست که ندهد. اما اگر چنانچه برای تقوا و عفاف قدم بگذارد و ازدواج بکند، خدای متعال به او مال هم خواهدداد، جمال هم خواهدداد. ممکن است کسی بگوید جمال که اعطا کردنی نیست؛ یک کسی یا جمال دارد یا ندارد! معنایش این است که چون جمال در چشم شما و در دل شما و در نگاه شماست، اگر انسان کسی را که خیلی جمیل هم نباشد، دوست داشت او را جمیل میبیند. وقتی کسی را دوست نداشت هر چقدر هم جمیل باشد به نظر او جمیل نمیآید» (بیانات: ۱۳/۱۰/۱۳۷۷).
تحکیم خانواده
«خانواده یک قرارداد است، یک امر طبیعی نیست که دو چیز را به هم وصل کرده¬باشند. نه! یک قرارداد است. یک امر اعتباری است. ماندن او بسته به این است که طرفین قضیه و جامعه و قانون آن را محترم بشمارند. اگر به آن بیاعتنایی کردند، باقی نمیماند» (بیانات: ۰۸/۰۳/۱۳۸۱). «در استحکام بنیان خانواده، خود زن و شوهر بیشترین نقش را دارند» (بیانات: ۱۷/۱۱/۱۳۷۹).
«دختر و پسر باید سعی کنند این پیوند را پاسداری کنند، باید هر دو به هم کمک کنند تا این کار صورت گیرد» (بیانات:۳۰/۰۷/۱۳۷۶). «نمیشود بگوییم شوهر سهم بیشتری دارد یا زن سهم بیشتری دارد، نه، هر دو در حفظ این بنیان و در حفظ این اجتماع دو نفره، که بعدها به تدریج زیاد میشود، نقش دارند. از هر چیزی که محیط خانواده را متشنج و دچار افسردگی و هیجان¬های بیمورد نماید، اجتناب کنید. هم زن و هم مرد بنا را بر سازش و هم زیستی و هم¬راهی بگذراند» (بیانات: ۰۶/۰۹/۱۳۷۶).
«در بنا و تشکیل خانواده و در حفظ خانواده، باید این احکام اسلامی را رعایت کرد تا خانواده باقی بماند» (بیانات: ۲۳/۱۲/۱۳۷۹). «آن خانوادههایی که جهات اسلامی را رعایت میکنند، اینها غالباً خانوادههایی محکمتر، بهتر، قویتر و محیط امن¬تری برای فرزندان و کودکان خواهندبود» (بیانات: ۱۵/۰۱/۱۳۷۸).
– توجه به خداوند: «وقتی که وارد زندگی مزدوج میشوید و تشکیل خانواده میدهید، یکی از نعمت¬های بزرگ الهی به حساب بیاورید و آن را شکر بگذارید. توجه به این نعمت خیلی اهمیت دارد. توجه به اینکه این چه نعمت بزرگی است و شکر این نعمت چگونه است؟» (بیانات: ۲۹/۳/۱۳۸۱).
«پروردگارا! از تو متشکرم که این امکان را در اختیار من گذاشتی، این اجازه را دادی، این وسیله را فراهم کردی، همسر خوبی برای من پیدا شد و بعد از این هم در زندگی جدید، در این وضع جدید، سعی میکنم که آن طور که تو میخواهی عمل کنم» (بیانات: ۲۸/۱۱/۱۳۷۸). «وقتی ما از خدای متعال متشکر شدیم، یک عملی، یک حرکتی، یک موضع-گیری هم بر اساس این تشکر لازم میآید که انجام دهیم. خیلی خوب، حالا که خدای متعال این نعمت را به شما داده است، شما باید چکار کنید؟ هیچ توقع زیادی از ما نکردهاند. توقعی که از ما در مقابل این نعمت دارند این است که با این نعمت خوب رفتار کنیم. این رفتار خوب را در اسلام معین کردهاند، که همان اخلاق خانواده و حکمت خانواده است. این که در درون زندگی باید چگونه رفتار کرد که این زندگی خوب باشد» (بیانات: ۲۹/۰۳/۱۳۸۱).
– فضای حاکم بر خانه: «هر انسانی- هم زن و هم مرد- در طول زندگی، در شبانه روز مشکلاتی دارد و با پیشآمدها و حوادثی مواجه است. این حوادث اعصاب را میکوبد و خسته میکند. انسانها را دچار ناآرامی و سرسیمگی میکند. وقتی وارد محیط خانواده شد، این محیط امن و امان به او تجدید قوا میبخشد. او را آمادهی یک روز دیگر و یک شبانه روز دیگر میکند. خانواده برای تنظیم زندگی انسان خیلی مهم است» (بیانات: ۲۹/۱۰/۱۳۷۷). «محیط خانواده، محیط آرامش است باید محیط آرامش باشد. این عاطفهای که در زن و مرد نسبت به هم وجود دارد، به این آرامش درونی کمک میکند. این سکونت، این آرامش، به معنای آرامش در مقابل حرکت نیست، حرکت خوب است؛ این به معنای آرامش در مقابل تلاطم است. انسان گاهی در زندگیاش دچار تلاطم میشود. همسر، یک آرامشی به انسان میدهد که متلاطم نباشد. این در صورتی است که فضای خانه، فضای متلاطمی نباشد» (بیانات: ۰۸/۰۳/۱۳۸۱).
– اولویت اخلاق: «آنچه که در ازدواج مهم است، رعایتهای بشری و انسانی است. رعایتهای اخلاقی است که دختر و پسر باید با همدیگر تا آخر عمرشان رعایت کنند و رعایت اصلی حفظ این پیوند است. در شرع آمده که پیوند ازدواج را محکم نگهدارید. بعد هم شرایط زیادی برای ازدواج در همهی زمینهها معین کرده¬است. در زمینة اخلاق و رفتار گفته: وقتی زن گرفتید، وقتی شوهر کردید، باید اخلاقتان را خوب کنید، باید همکاری کنید، باید گذشت کنید، باید محبت کنید، باید او را دوست بدارید و باید به او وفاداری کنید، اینها همهاش احکام شرع است، اینها همهاش دستورات است» (بیانات: ۰۶/۱۰/۱۳۷۲).
– توجه به روانشناسی زن و مرد: «خدای متعال بین زن و مرد فرقی گذاشته که آن هم روی مصلحتی است و به نفع مرد و به ضرر زن هم نیست» (بیانات: ۱۹/۰۳/۱۳۷۲). «خدای متعال طبیعت زن را ظریف قرار داده است. بعضی از انگشتها خیلی درشت و گُنده هستند و برای کندن یک سنگ از زمین خیلی خوبند، اما اگر بخواهند یک جواهر خیلی ریز را لمس کنند، معلوم نیست بتوانند بردارند. امّا بعضی از انگشتها ظریف و باریکاند، آن سنگ را نمیتوانند بردارند اما آن خرده جواهر و خرده طلا را میتوانند از روی زمین جمع کنند. زن و مرد این طورند. هرکدام یک مسئولیتی دارند. نمیشود هم گفت کدامیک مسئولیتش سنگینتر است. مسئولیت هر دو سنگین است. هر دو لازم است» (بیانات: ۰۶/۰۶/۱۳۸۱).
«اسلام مرد را قوّام و زن را ریحان میداند. این نه جسارت به زن است نه جسارت به مرد. نه نادیده گرفتن حق زن است و نه نادیده گرفتن حق مرد؛ بلکه، درست دیدن طبیعت آنهاست. ترازوی آنها هم اتفاقاً برابر است؛ یعنی وقتی جنس لطیف و زیبا و عامل آرامش و آرایش معنوی محیط زندگی را در یک کفه میگذاریم، و این جنس مدیریت و کارکرد و محلّ اعتماد و اتکا بودن و تکیه گاه بودن برای زن را هم در کفهی دیگر ترازو میگذاریم، این دو کفه با هم برابر میشود» (بیانات: ۲۲/۱۲/۱۳۷۸). «”الرّجالُ قَوّامونَ علی النّساءِ” معنایش این نیست که زن بایستی در همة امور تابع شوهر باشد. نه! یا مثل برخی از این اروپا ندیدههای بدتر از اروپا و مقلّد اروپا، بگوییم که زن بایستی همه¬کاره باشد و مرد باید تابع باشد. نه این هم غلط است. بالاخره دو تا شریک و دو تا رفیق هستید. یک جا مرد کوتاه بیاید، یک جا زن کوتاه بیاید. یکی این-جا از سلیقه و خواست خود بگذرد، دیگری در جای دیگر، تا بتوانید با یکدیگر زندگی کنید» (بیانات: ۱۹/۰۱/۱۳۷۷).
– سازگاری با شرایط: «سازش کاری در محیط خانواده جزء واجبات است. نبایستی زن و شوهر تصمیم بگیرند که خودشان هرچه گفتند همان شود. آن چه خودشان میپسندند و آن چه راحتی آنها را تأمین میکند همان بشود. نه، این طور نباید باشد. باید بنا داشتهباشند که باهم سازگاری کنند. این سازگاری لازم است» (بیانات: ۰۹/۰۴/۱۳۷۸). «معنای سازگاری چیست؟ معنایش این است که زن ببیند این مرد، درست ایدهآل اوست تا با او سازگار باشد؟ یا مرد ببیند که این زن، کاملاً ایدهآل اوست و همان فرد مطلوب عالی است، تا با او سازگاری داشته باشد؟ اگر یک ذرّه این گوشه یا آن گوشهاش کج بود، قبول نیست. معنای سازگاری این است؟ نه! اگر سازگاری این باشد که این خودش به طور طبیعی انجام میگیرد و ارادة شما را نمیخواهد.
این¬که میگویند شما سازگار باشید، یعنی شما با هر وضعیتی که هست و پیش آمده بسازید. معنای سازگاری این است. یعنی چیزهایی در زندگی پیش میآید. خب دو نفرند با هم تا حالا آشنایی نداشتند، زندگی نکردند، ممکن است فرهنگشان دوتا باشد. ممکن است عاداتشان دوتا باشد. اوّل ممکن است یک ناسازگاری هایی ببینند، حالا اوّل ازدواج که نه آدم هیچ متوجه نیست. بعد از یک خرده که گذشت، ممکن است یک ناسازگاریهایی حس کند، آیا باید این جا از هم سرد شوند و بگویند: این مرد یا این زن دیگر به درد من نمی خورد؟! نه! شما باید خودتان را با این مسأله تطبیق دهید. اگر چنانچه قابل اصلاح است، اصلاحش کنید و اگر دیدید نه، کاریاش نمیشود کرد، خب با او بسازید» (بیانات: ۱۶/۰۱/۱۳۷۹).
– محبت، ملاط زندگی مشترک: «در ازدواج، اصل قضیه محبّت است. محبّت آن ملاطی است که اینها را برای هم حفظ میکند، در کنار هم نگه میدارد و نمیگذارد از هم جدا شوند» (بیانات: ۲۴/۰۹/۱۳۷۶). «محبّت، خانواده را پایدار میکند. محبّت مایهی آبادی زندگی است. کارهای سخت به برکت محبّت برای انسان آسان میشود» (بیانات:۳۰/۰۷/۱۳۷۶). این رابطهی انسانی، بر اساس محبّت و رابطهی عاطفی استوار است. یعنی زن و شوهر باید به هم محبّت داشته باشند و همین محبّت، همزیستیِ آنها را آسان خواهد کرد» (بیانات: ۰۴/۰۹/۱۳۷۵). «به جای اینکه از طرف مقابلتان توقع کنید که او مرتّب به شما محبّت کند از دل خودتان بخواهید که تراوش محبّت او روز به روز بیشتر شود. محبّت به طور طبیعی، محبّت میآفریند» (بیانات: ۱۹/۰۷/۱۳۷۹).
«دخترها و پسرها این را بدانند. این محبّتی را که خدا در دل شما قرار داده، حفظ کنید» (بیانات: ۱۷/۱۰/۱۳۷۴). «محبّت ورزیدن، یک امری است که در اوّل کار خدای متعال این را به شما میدهد، سرمایهای است که در اوّل ازدواج، خدا به دختر و پسر هدیه میکند. به یکدیگر محبّت پیدا میکنند. این¬را باید نگه داشت. محبّتِ همسرِ شما به شما، وابسته به عمل شماست. اگر بخواهید همسرتان به شما آن محبّتش محفوظ بماند، باید رفتار خودتان را محبّت برانگیز کنید» (بیانات: ۱۹/۱۲/۱۳۷۶). «محبّت، دستوری و فرمایشی نیست. دست خود شماست. شما میتوانید محبّت خودتان را روز به روز در دل همسرتان زیاد کنید» (بیانات:۳۰/۰۷/۱۳۷۶).
«اگر زن بخواهد شوهرش به او محبّت بورزد، باید حرکت و تلاش کند. اگر مرد بخواهد زنش او را دوست داشته باشد، باید یک تلاشی انجام بدهد. محبّت محتاج تلاش و ابتکار است» (بیانات: ۱۹/۰۱/۱۳۷۷). «حالا معلوم است که انسان چه کار باید بکند تا محبّتش معلوم شود بایستی وفاداری کنید، امانت نشان بدهید، صفا نشان بدهید. توقّعات خود را خیلی بالا نبرید، باید همکاری کنید، باید اظهار محبّت کنید، اینها محبّت ایجاد میکند» (بیانات: ۱۹/۱۲/۱۳۷۶).
– بایدها و نبایدهای همسری: «اسلام در داخل خانواده ترتیبی داده که اختلاف درون خانواده به خودی خود حل شود. به مرد دستور داده که یک ملاحظاتی بکند. به زن هم دستور داده که یک ملاحظاتی بکند. مجموع این ملاحظات اگر انجام بگیرد، هیچ خانوادهای قاعدتاً متلاشی نخواهدشد و از بین نخواهدرفت. غالباً متلاشی شدن خانوادهها به خاطر این بیملاحظگی هاست» (بیانات: ۲۰/۱۱/۱۳۷۵).
«زن و مرد باید هر کدام جایگاه خودشان را بشناسند. مرد نسبت به زن و زن نسبت به مرد، نگاهی محبّت¬آمیز و همراه با یک عشق پاک داشته-باشند و این عشق را حفظ کنند؛ چرا که زایل شدنی است، مثل همه چیزهای دیگر. باید نگهش دارند و حفظ کنند که زایل نشود» (بیانات: ۲۲/۱۲/۱۳۷۸).
«از طرف مرد وظیفه این طور است که ضرورت های زن را درک کند، احساسات او را بفهمد، نسبت به حال او غافل نباشد و خود را صاحب اختیارِ مطلق العِنان او در خانه نداند. زن و شوهر دو نفرند، دو شریکاند، دو رفیقاند، هر کدام یک وُسعی از لحاظ فکری و روحی دارند. اگر زن میخواهد کاری انجام بدهد یا در فعالیتهای اجتماعی سهیم باشد، در حد اقتضای وضع زندگی خانوادگی، مانع او نشود» (بیانات:۱۰/۰۲/۱۳۷۵).
«مرد نباید خیال کند چون میرود توی کوچه و بازار و با این و آن سر و کله میزند و یک شاهی- صنار پول میآورد خانه، همه چیز مال اوست؛ نه! آنچه او میآورد نصف موجودیِ همه این خانواده است. نصف دیگر این خانم است. اختیارات خانم، کدبانویی خانم، رأی و نظر و نیازهای روحی خانم، این ها را باید رعایت کند. این طور نباشد که مرد چون در دوران مجردی، ساعت ده شب میآمده خانة پدر و مادرش، حالا هم که زن گرفته این طور ادامه بدهد، نه! حالا باید ملاحظة همسرش را بکند» (بیانات: ۰۲/۰۹/۱۳۷۳).
«زن یک وظایفی دارد که عاقلانه باید آن وظایف را تشخیص دهد. زن¬ها بدانند که اگر زنی، عقل و هوش¬مندی به خرج دهد، مرد را اداره خواهد کرد. درست است که مرد از لحاظ هیکل قویتر است، امّا خدای متعال طبیعت زن را طوری آفریده که اگر زن و مرد، طبیعی و سالم باشند و زن عاقل باشد، کسی که در دیگری بیشتر نفوذ دارد، زن است که البته با زرنگی به خرج¬دادن و رندی کردن و تحکّم و زورگویی نمیتوان به آن رسید. بلکه با ملایمت، استقبالِ خوب، خوش رویی، یک مقدار تحمل کردن- البته اندکی؛ خیلی هم لازم نیست تحمّل کند- که خدای متعال در طبیعت زن، این تحمل را قرار داده است… زن باید با شوهر خود این طور برخورد کند» (بیانات: ۱۹/۰۳/۱۳۷۲). «همة مردها دوست دارند وقتی وارد خانه شدند، خانه به آنها آرامش و امنیّت بدهد و احساس راحتی و آسودگی کنند. این وظیفة زن است» (بیانات: ۲۴/۰۱/۱۳۷۸).
«زن باید ضرورتهای مرد را درک کند و بر او فشارِ روحی و اخلاقی وارد نسازد. کاری نکند که او در امر زندگی مستأصل شود و خدای ناکرده متوسّل به راههای خلاف و نادرست شود. باید او را به ایستادگی و مقاومت در میادین زندگی تشویق کند و اگر چنانچه کار او مستلزم این است که مثلاً نمیتواند یک مقداری به وضع خانواده رسیدگی کند، این را مرتّب به رخ او نکشد» (بیانات: ۱۰/۰۲/۱۳۷۵). «اگر مرد خانه، فعالیتی چه علمی و چه جهادی و سازندگی و چه برای کسب روزی و چه برای کارهای عمومی دارد، زن سعی کند فضای خانه را برای او مساعد کند که او بتواند با روحیة خوب سر کار برود و با شوق به خانه برگردد» (بیانات: ۰۲/۰۹/۱۳۷۳).
– احترام متقابل: «زن و شوهر باید به یکدیگر احترام بگذارند، نه احترام ظاهری و تشریفاتی، بلکه احترامی واقعی» (بیانات: ۰۲/۰۱/۱۳۸۰). «احترام به این معنا نیست که مثلاً همدیگر را با القاب و آداب صدا کنند. بلکه قلباً مرد نسبت به زن خود و زن نسبت به مرد خود، احساس احترام داشته باشند. احترام را در قلب خود نگهدارید، برای هم حرمت قایل باشید. این در ادارهی زندگی مهمّ است. بین زن و شوهر، اهانت و تحقیر و تذلیل نباشد» (بیانات: ۱۹/۰۹/۱۳۷۱).
– اعتماد به یکدیگر: «نگه¬داشتن محبّت به این است که زن و شوهر اعتماد یکدیگر را جلب کنند. اطمینان که پیدا شد، محبّت، پایدار میشود و اُنس به وجود میآید» (بیانات: ۲۸/۰۹/۱۳۷۴). «اساس محبّت، اطمینان است. اگر اعتماد بین زن و شوهر از بین رفت، محبّت آرام آرام از بین خواهدرفت» (بیانات: ۱۹/۰۱/۱۳۷۷). «محبّت یک امری است که باید زمینه آن را فراهم کرد و زمینهاش این است که دختر سعی کند اعتماد شوهرش را به خود جلب کند، پسر هم سعی کند اعتماد زنش را به خود جلب کند. وقتی اعتماد طرفین وجود داشت، هر دو به وفاداری هم اطمینان پیدا کردند، محبّت زیاد میشود» (بیانات: ۲۲/۰۹/۱۳۷۹). «اعتماد، یک امر قراردادی نیست که بیا من به تو اعتماد کنم، تو به من اعتماد کن. این طوری نیست. اعتماد را باید جلب کرد. با خوبیِ عمل، با رعایتِ اخلاق، با رعایتِ آداب، با رعایتِ حدود و ثغور و موازین شرعی» (بیانات: ۱۰/۲/۱۳۷۵).
– وفادار به تعهد: «احساس بیوفایی محبّت را مثل خوره میخورد و از بین میبرد» (بیانات: ۱۶/۱۱/۱۳۷۹). «وفاداری، خیلی مهم است. اگر زن احساس کند شوهرش به او وفادار است و شوهر احساس کند زنش به او وفادار است، این خود به وجود آورندهی محبّت است. محبّت که به وجود آمد، آن وقت خانواده پایدار خواهد شد. یک بنای مستحکم و پایداری که سالهای متمادی ادامه پیدا میکند» (بیانات: ۳۰/۰۷/۱۳۷۶). «اگر زن یا شوهر احساس کند که دل همسرش در گروی جای دیگر است، اگر احساس کند به او راست نمیگوید، اگر احساس کند با دورویی برخورد میکند، اگر احساس کند صمیمیّتی در بین نیست، هرچه هم محبّت داشته¬باشد این محبّت ضعیف خواهدشد» (بیانات: ۲۱/۱۲/۱۳۷۹).
– توجه به حساسیتهای همسر: «درست نگاه کنید ببینید شوهر شما یا زن شما روی چه چیزهایی خیلی حسّاس است، از آنها اجتناب کنید. کارهایی که محبّت را کم میکند، انجام ندهید. مواظب باشید چیزهایی که شما را از هم گله¬مند و بیزار میکند، از شما سر نزند. مثلاً فرض بفرمایید که زن از یک عادتی که مرد دارد بدش میآید، این مرد هم بیاعتناست و آن عادت را باز تکرار میکند. این بد است. همین¬طور زنها، فرض بفرمایید زنهایی هستند که هوسهای شخصی خود را (فلان چیز را بخریم فلان جا برویم و…) بر راحتی و آسایش شوهر ترجیح میدهند. چه لزومی دارد؟ اصل کار، شما دو نفر هستید. همه دنیا فرع شمایند» (بیانات: ۲۴/۰۹/۱۳۷۱). «اگر زن و شوهرها نسبت به احساسات یکدیگر بیاعتنایی و بیتوجهی کنند و به تدریج حالت بیمحبّتی از یک طرف به وجود بیاید، چون بیمحبّتی، مرضی مسری است، حتماً به آن طرف دیگر هم سرایت میکند. این طوری است. نباید بگذارید، هر دو باید تلاش و کوشش کنید. این پایه اصلی است» (بیانات: ۱۶/۰۵/۱۳۷۹).