بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بمان ایران من
دکتر محمدرضا حاتمی
عضو هیئت علمی دانشگاه
«اهل فرهنگم، آب و خاکم ایران»
فرهنگ زندگی و تمدن اسلامی
فرهنگ زندگی
داشتن فرهنگ زندگی، نیاز انسان مسلمان است که در پناه آن، به اطمینان و آرامشی دست یابد تا بتواند به آن تکیه کند و دچار ناآرامی و اضطراب نگردد و همچنان در هر وضعیتی، مسیر سعادت انسانی را بپیماید. این مفهوم تحت عنوان «عقل معاش» همواره مورد اهتمام علمای اسلامی بوده است و کتب حدیثی معمولاً ذیل باب «کتابالعشره» به مؤلفههایی در این زمینه پرداختهاند. آیتالله خامنهای(مدظله) نیز بر «فرهنگ زندگی» در پرتو «اسلام زندگیساز»، تأکید ورزیدهاند.
رهنمودها
مؤلفه های فرهنگ زندگی
فرهنگ با سبک زندگی، ارتباطی تنگاتنگ دارد به این معنا که اگر چیزی به فرهنگ جامعه تبدیل شود، میتوان آن را سبک آن جامعه قلمداد کرد و اگر رفتاری سبک زندگی مردم شود، یعنی فرهنگ آن جامعه شده است. فرهنگ عبارت است از آن درک، برداشت، فهم، معتقَد و باور انسانها و روحیات و خلقیات آنها در زندگی؛ آنهائی است که انسان را به کار وادار میکند. «فرهنگ حاکم بر یک کشور مثلاً اگر چنانچه فرهنگ مسئولیتپذیری بود، این عمل مردم را هدایت میکند. نقطة مقابل، حالت بیمسئولیتی است که انسان نسبت به حوادث، نسبت به قضایا، نسبت به آینده، نسبت به دشمن، نسبت به دوست، احساس مسئولیت نکند. مسئولیتپذیری، تزریق مسئولیتپذیری و هدیه کردن او به ارواح مردم، به افکار مردم و روحیات مردم، این تقویت فرهنگ است.
ایثارگری، وجدان کاری، انضباط، تعاون اجتماعی، سازگاری اجتماعی، پرهیز از اسراف، اصلاح الگوی مصرف، روحیهی قناعت، استحکام در آنچه که تولید میکنیم؛ اینها فرهنگ است. اینها را باید در مردم تقویت کرد. درستکاری، زنده نگه داشتن اندیشههای امام و انقلاب، روحیهی انسجام و اتحاد اسلامی آن چیزی که قرآن هم ما را به او امر می کند، تفکرات ما هم به او امر می-کند، انقلاب هم ما را به او حمل می¬کند و امر می-کند. با برادران مسلمان، با هممیهنان، حالت اتحاد و انسجام داشتن، تعصب متقابل مثبت نسبت به یکدیگر داشتن، که در عرض گسترة امت اسلامی هم همین¬جور است. اینها فرهنگ است. یکی از آنها هم البته فرهنگ عفاف و فرهنگ سادهزیستی است» (بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۲۵/۶/۱۳۸۹)
تبدیل ارزش های رفتاری به فرهنگ زندگی
تبدیل شدن ارزشهای رفتاری به یک سبک و فرهنگ زندگی، مطلبی است که تقریباً در بیانات رهبر حکیم انقلاب (مدظلهالعالی) مورد تأکید واقع شده است. مراد از فرهنگ شدن یک ارزش در جامعه، یعنی توسعه تدریجی آن ارزش در سطح جامعه بهنحوی که در نهایت آن ارزش به عرف و کار معمول جامعه تبدیل گردد. آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی) در بیانی به نقش «ایجاد عادت» در ایجاد و گسترش فرهنگ چنین اشاره می کنند: «در زمینهی گسترش فرهنگ، یا تغییر فرهنگ، یا تأمین فرهنگ، یکی از کارهای مهم «ایجاد عادت» است… ایجاد عادت خیلی نقش دارد.» (بیانات: ۱۸/۰۷/۱۳۷۷)
عادت شدن خصلت های رفتاری
با روشن شدن معنای دو مفهوم سبک زندگی و فرهنگ زندگی در بیانات رهبر حکیم انقلاب، حالا می-توان تصویر شفافی از نسبت میان این دو مفهوم ترسیم نمود. ارتباط میان این مفهوم که در واقع به ارتباط فرهنگ با سبک زندگی برمی¬گردد، ارتباط تنگاتنگی خواهد بود. به این معنا که اگر چیزی به فرهنگ جامعه تبدیل شود، می توان آن را سبک آن جامعه قلمداد کرد و اگر رفتاری سبک زندگی مردم شود، یعنی فرهنگ آن جامعه شده است؛ هم چنانکه رهبر معظم نیز به همین معنا تصریح کردهاند: «فرهنگ از ادبیّات و هنر تا سبک زندگی تا فرهنگ عمومی تا اخلاق تا رفتار اجتماعی، شامل همهی این-ها است» (بیانات: ۰۳/۰۶/۱۳۹۵).
بنابراین از طرفی سبک زندگی خود بُعدی از ابعاد فرهنگ است و از سوی دیگر، سبک زندگی که عادت شدن خصلتهای رفتاری جزو لاینفک آن به شمار میآید، در ایجاد و گسترش فرهنگ نقش بسیار مهم و تأثیرگذاری را ایفا می کند.
توجه به ارزشهای ملی
مقام معظم رهبری یکی دیگر از دلایل پرهیز از سبک زندگی غربی را وجود ارزشهایی در جامعه میداند که میتوان سبک زندگی را بر آن بنا کرد؛ «نیازی ندارد كه روشهای زندگی خود را از دیگران تقلید كند و یاد بگیرد؛ زیرا دارای فرهنگ غنی و عمیقی است. اسلام را دارد، آموزشهای قرآنی را دارد، دستورات الهی را دارد، سنتهای اصیل ملّی و بومی خود را دارد و میتواند یك زندگی شیرین، زیبا، باشكوه، مرفّه و همراه با عزت را برای خود ترتیب دهد» (بیانات: ۱۴/۰۳/۱۳۷۶).
رهبر انقلاب در بسیاری از حوزهها عقیده بازگشت به آموزههای قرآنی را دارند و قرآن را دارویی شفابخش برای درمان مشکلات بشری معرفی میکند، ایشان بر این باورند که میتوان سبک زندگی را بر آموزههای قرآنی بنا نمود (بیانات: ۱۹/ ۰۴/ ۱۳۹۲).
«لباس ملی ما چیست؟ میفرمایند کت و شلوار؟ آیا لباس ملی ما این است؟ لباس ملی شما این نیست، اشتباه میکنید. کت و شلوار لباسی است که آوردند تن ما کردند. البته من تعصبی روی کت و شلوار ندارم، من خودم گاهی که لازم باشد کت و شلوار هم میپوشم. در جبهه هم لباس فرم میپوشیدم ممکن است کاپشن هم بپوشم اما یک ملت باید در این مسأله تعصب داشته باشد، یعنی یک روح ملی در اینجا وجود داشته باشد» (بیانات: ۲۹/۱۱/۱۳۷۰).
دو نوع سبک زندگی
آیتالله خامنه ای دو نوع سبک کلي را براي زندگي مشخص میکنند: سبک زندگي غيرتوحيدي، که در آن تعاليم مکاتب مادي در صدر است و مفاهيم مصرفگرايي، لذتگرايي و عرفي بودن دين حاکم است؛ و سبک زندگي توحيدي، که در آن دستورات الهي در صدر است و سياست، فرهنگ و اقتصاد از اين مفاهيم تأثير ميپذيرد (بیانات: ۲۳/۷/۱۳۹۱). سبک زندگي اسلامي مجموعهاي نسبتاً هماهنگ و منسجم از کليه امور عيني و ذهني زندگي فرد يا گروه است کـه در آن باور به جهان آخرت به عنوان غايت خلقت و نگاه به دنيا به عنوان پلي براي رسيدن به سعادت جاويدان اخروي بن¬مايه همه بينشها و گرايشهاست و به همه رفتارها و انتخابهاي فرد و گروه جهت ميدهد. (امینی، نوروز؛ ۱۳۹۴: ۱۶).
تمدن اسلامی
برخی تمدن را با علم و تکنولوژی یکی انگاشته اند، برخی تمدن را محدود به قدرت سیاسی کرده اند. برخی مانند تایلور تمدن را به عناصر و مؤلفههای تمدنی مثل هنر، اخلاق، آداب و رسوم تعریف کرده و کسانی مانند هومبولت در تعریفشان از تمدن به قلمرو آن اشاره کرده اند. مک ایور، تمدن را به معنای تشکیل جامعه و نظام و کنترل شرایط اجتماعی میداند و فردی مانند کروبر، تمدن را به واقعیتهای اجتماعی مرتبط و فردی دیگر، تمدن را در جلوههای فرهنگ مادی و تجسم آن را در شهرنشینی خلاصه میکند (روح الامینی، ۱۳۷۹: ۴۹- ۵۰). داوری اردکانی نیز تمدن را سیر بسط یک نحو تفکر و ظهور آثار تفکر در مناسبات افراد و اقوام و در رفتار و کردار و علوم و فنون به هم پیوسته، لاینفک و برخوردار از یک اصل و ریشه میداند (داوری، ۱۳۸۰: ۷۲).
آیت الله خامنه ای با رویکردی ایجابی و سلبی به تعریف تمدن با رویکردی اسلامی میپردازد. ایشان در تعریف تمدن اسلامی آن را تمدنی میداند که با شاخصههای ایمان و علم و اخلاق و مجاهدت مداوم، اندیشه پیشرفته و اخلاق والا همراه بوده و نقطه رهائی از جهان بینی مادی و ظالمانه و اخلاق به لجن کشیدهای است که ارکان تمدن امروزی غربند. ایشان تمدن اسلامی جدید را بر پایه چهار رکن دین، عقلانیت، علم و اخلاق، میدانند. که در آن علم همراه با اخلاق، مادیات، همراه با معنویت و دین و قدرت سیاسی، همراه با عدالت است (جهان بین، معینی پور، ۱۳۹۳: ۳۲).
آیت¬الله خامنهای تمدن اسلامی را چنین معنا میکنند «تمدّن اسلامی یعنی آن فضایی كه انسان در آن فضا از لحاظ معنوی و از لحاظ مادّی میتواند رشد كند و به غایات مطلوبی كه خدای متعال او را برای آن غایات خلق كرده است برسد؛ زندگی خوبی داشته باشد، زندگی عزّتمندی داشته باشد، انسان عزیز، انسان دارای قدرت، دارای اراده، دارای ابتكار، دارای سازندگیِ جهان طبیعت؛ تمدّن اسلامی یعنی این؛ هدف نظام جمهوری اسلامی و آرمان نظام جمهوری اسلامی این است» (بیانات: ۱۴/۰۶/۱۳۹۲).
«یکعدّهای از قرنها پیش، سعی کردند اسلام را از زندگی، از سیاست، از مدیریّت جامعه هرچه میتوانند دور کنند و منحصرش کنند به مسائل شخصی؛ مسائل شخصی را هم یواش یواش محدود کنند به مسائل قبرستان و قبر و مجلس عقد و از این حرفها؛ نه، اسلام آمده است که «الّا لِیُطاعَ بِاِذنِ الله» (نساء، ۶۴) فقط هم اسلام نیست؛ همة پیغمبران همینجورند. ادیان الهی آمدهاند برای اینکه در جامعه پیاده بشوند، در جامعه تحقّق واقعی پیدا کنند؛ این باید اتّفاق بیفتد. یکی از مهمترین آرمانها این است» (بیانات: ۲۰/۰۴/۱۳۹۴). «دشمن آمریکا تروریسم نیست، دشمن آمریکا مسلمانها هم نیستند، دشمن آمریکا «اسلامگرایی» است… پایهریزیِ همان تمدّن اسلامی وقتی به میان آمد، دشمنیها شروع میشود؛ راست گفته، دشمن او اسلامگرایی است» (بیانات:۰۸/۱۰/۱۳۹۴).
آیتالله خامنهای حاکم شدن فرهنگ و ارزشهای اسلامی را یکی از مراحل و عوامل شکل گیری تمدن اسلامی میدانند و میفرمایند: «انقلاب مراحلی دارد؛ آنچه در اوّل انقلاب در سال ۵۷ اتّفاق افتاد، مرحلهی اوّل انقلاب بود یعنی انفجار در مقابلِ نظامِ غلطِ باطلِ طاغوت و ایجاد یک نظام جدید بر مبنای آرمانها و ارزشهای نو و با لغت نو، با تعابیر نو، با مفاهیم نو؛ این مرحلة اوّل انقلاب بود. بعد در مرحلة دوّم، این نظام بایستی ارزشها را محقّق کند؛ این ارزشها و آرمانهایی که حالا اشاره میکنم و بعضی را میگویم، باید در جامعه تحقّق ببخشد. این ارزشها اگر بخواهد تحقّق ببخشد، یک دستگاه مدیریّتی لازم دارد که آن میشود دولت انقلابی. بنابراین مرحلة بعد از نظام انقلابی، ایجاد دولت انقلابی است، دولتی که ارکان آن، انقلاب را از بن دندان باور کرده باشند و دنبال انقلاب باشند. بعد که این دولت انقلابی تشکیل شد، آن وقت بایستی به وسیلة اجرائیّات درست- قانون درست، اجرای درست- این آرمانها و ارزشهایی که مطرح شده، این آرزوهای بزرگ انقلابی، یکییکی در جامعه تحقّق پیدا کنند؛ آن وقت نتیجه میشود جامعهی انقلابی؛ یک جامعهی انقلابی به وجود میآید که این مرحلهی چهارم است. حرکت انقلابی، نظام انقلابی، دولت انقلابی، جامعهی انقلابی؛ این چهارم [است]. بعد که جامعهی انقلابی درست شد، آنوقت زمینه برای ایجاد تمدّن انقلابی و اسلامی به وجود میآید. حالا من تعبیر به «انقلابی» کردم؛ به جای کلمهی «انقلابی» میتوانید کلمهی «اسلامی» بگذارید؛ یعنی دولت اسلامی، جامعهی اسلامی، تمدّن اسلامی؛ این مراحلی است که وجود دارد» (بیانات: ۰۷/۰۳/۱۳۹۷).
عناصر تمدن اسلامی
آیت الله خامنهای معتقدند مؤلفه حقیقی همه تمدنها بخش نرم افزاری آنها است. این مؤلفه شامل خرده عناصری است که متن زندگی جامعه متمدن را تشکیل میدهد که ایشان نام ” سبک زندگی” بر آن میگذارند.
ایشان، با تقسیم تمدن نوین اسلامی به دو بخش ابزاری و بخش حقیقی، راهبرد تمدن سازی نوین را تبیین کردهاند. از نظر رهبر انقلاب اسلامی، هر دو بخش مهم و درخور توجه است. «بخش متنی و حقیقی که همان سبک زندگی است، شامل موضوعاتی مانند: مسئله خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، مسئله کسبوکار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما با یک دوست، رفتار ما با دشمن … میشود. این موارد مسائلی است که متن زندگی انسان را تشکیل میدهد. بخش ابزاری نیز شامل ارزشهایی میشود که امروز بهعنوان پیشرفت کشور مطرح است، مانند علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسی و نظامی، اعتبار بینالمللی که علیرغم فشارها و تهدیدهای خارجی، این بخش موفقیتهای فراوانی داشته است» (بیانات: ۲۳/۷/۱۳۹۱).
رهنمودها
آیت الله خامنهای معتقد است مصداق عینی و خارجی برای پیشرفت با مفهوم اسلامی که هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامی است، ایجاد یک «تمدن نوین اسلامی» است( غفاری هشجین، ناصرخاکی، ۱۳۹۵: ۱۳۲).
ایشان اسلام را دینی جهانی میداند و به همین واسطه تمدن نوین اسلامی را نیز تمدنی جهان شمول و آفاقی به حساب میآورند و براین باورند که اسلام از ظرفیت مدیریت همه شئون بشریت برخوردار است، بنابراین لازمه این ظرفیت ساخت تمدن نوین است. آیت¬الله خامنهای در بیان مؤلفههای تمدن اسلامی میگوید: برای ایجاد یک تمدن اسلامی مانند هر تمدن دیگر دو عنصر اساسی لازم است: یکی تولید فکر، دیگری پرورش انسان (غفاری هشجین، ناصرخاکی، ۱۳۹۵: ۱۳۵).
طراحی و الگوسازی
جامعهسازي و تمدنسازي نياز به طراحي دارد. هرگاه شما بخواهيد بنايي را بسازيد نياز به طراحي داريد. جامعه و تمدنسازي هم مبتني بر طراحي صورت ميگيرد. آرمانهای نظام اسلامی که در حقیقت آرمانهای اسلامی است ـ یک منظومهای است، یک مجموعهای است، مراتب مختلفی هم دارد؛ بعضی از اینها اهداف غائیتر و نهائیترند، بعضیها اهداف کوتاهمدتند(آرمان خرد)، اما جزو آرمانهایند همهی اینها را باید دنبال کرد. «تمدّن اسلامی فضایی است که انسان در آن فضا از لحاظ معنوی و از لحاظ مادّی می¬تواند رشد کند و به غایات مطلوبی که خدای متعال او را برای آن غایات خلق کرده است برسد؛ زندگی خوبی داشته باشد، زندگی عزّتمندی داشته باشد، انسان عزیز، انسان دارای قدرت، دارای اراده، دارای ابتکار، دارای سازندگی جهان طبیعت؛ تمدّن اسلامی یعنی این؛ هدف نظام جمهوری اسلامی و آرمان نظام جمهوری اسلامی این است» (بیانات: ۱۴/۰۶/۱۳۹۲).
تمدن سازی وظیفه امت اسلام
ایشان در بیانی میگویند: «امّت اسلامی با یک تلاش مجاهدانه و مجدّانه می تواند تمدّن اسلامی باب این دوران را طرّاحی کند، شالوده ریزی کند، به ثمر برساند و آن را در مقابل بشریّت قرار بدهد. از محتویات این فراز حداقل دو مطلب مهم دریافت میگردد: اول آن که رسالت تحقق تمدن نوین اسلامی تنها بر دوش ملت ایران نیست، بلکه برای برپایی این آرمان لازم است تمام امت اسلامی به صورت یکپارچه و با بذل توان حداکثری خود بکوشند. دومین مطلب آن است که وقتی این تمدن طراحی و شالوده ریزی شد و در نهایت به ثمر رسید به تمام جهان عرضه خواهد شد. یعنی تمدن نوین اسلامی آفاقی است و تمام بشریت را دربر خواهد گرفت. در واقع اگر این فراز از فرمایش آیت الله خامنهای در قالب چارچوب نظری این نوشتار صورت¬بندی گردد باید گفت که تمدن نوین اسلامی در سپهر اندیشة آیت الله خامنهای به لحاظ معرفت شناسی مختص گروهی خاص نبوده و تمدن نوین اسلامی برای تمام بشریت عرضه خواهد شد و آفاق عالم را درخواهد نوردید» (درخشه- و دیگران، ۱۳۹۶: ۴۹).
توسعۀ ایمان
محققان معتقدند هر فرهنگی مبتنی بر مبانی و جهان بینی خاصی شکل میگیرد. نوع نگاه به انسان، جهان و فرجام زندگی بشر و طبیعت، تعیین کننده عناصر و اجزای یک فرهنگ خواهد بود. اهداف فرهنگی نیز بر همین پایه شکل میگیرد و در نهایت روشها و ابزار نیل به اهداف هم با توجه به نوع و کیفیت اهداف، انتخاب و به¬کار گرفته میشوند. در همین خصوص میتوان گفت مقام معظم رهبری دین را منشأ فرهنگ سازی و ابزار سرپرستی بشر در همه شئون فردی و اجتماعی میداند (پیروزمند،۱۳۸۶: ۹۳).
آیت الله خامنه ای براین باورند که: «نیاز تمدن ساز اسلامی نوین در درجه اول به ایمان است. این ایمان را ما معتقدین به اسلام، پیدا کرده ایم. ایمان ما، ایمان به اسلام است» (بیانات: ۱۵/ ۱۲/ ۱۳۹۲).
«مادامی که شما ایمان و تقوا و عمل صالح را برای خودتان حفظ میکنید؛ تمام قدرت خدا، تمام نوامیس طبیعت و تمام امکانات یک گروه برگزیده در اختیار شماست» (بیانات: ۲۹/ ۶/۱۳۷۴).
توسعۀ اخلاق
تمدن اسلامی تمدنی است که در آن علم توأم با اخلاق است. مادیات با معنویات و دین و قدرت سیاسی همراه با عدالت است. تمدن اسلامی به معنای پیشرفت همه جانبه، بهترین جایگزین تمدن غربی است. تمدن غربی که تمدن علم بدون اخلاق، مادیات بدون معنویت و دین و قدرت بدون عدالت است (دنگچی، ۱۳۹۴ :۱۴-۱۳).
«در اخلاقیات اسلام، در آداب زندگی اسلامی، همهی آنچه را كه مورد نیاز ماست، می توانیم پیدا كنیم؛ باید این ها را محور بحث و تحقیقِ خودمان قرار دهیم. ما در فقه اسلامی و حقوق اسلامی زیاد كار كردهایم؛ باید در اخلاق اسلامی و عقل عملی اسلامی هم یك كار پرحجم و باكیفیتی انجام دهیم» (بیانات: ۱۵/ ۱۲/ ۱۳۹۲).
توسعۀ علم و فن آوری
در اندیشه آیت الله خامنه ای «کلید تمدن سازی» علم و بر اثر علم، فناوری است. «يك ملت، با اقتدار علمى است كه مىتواند سخن خود را به گوش همهى افراد دنيا برساند؛ با اقتدار علمى است كه مىتواند سياست برتر و دست والا را در دنياى سياسى حائز شود. در اين زمينه كه علم نياز است، شماها مىدانيد، اما خوب است مجدداً من اين را بگويم كه حقيقتاً كشورى كه دستش از علم تهى است، نمیتواند توقع عزت، توقع استقلال و هويت و شخصيت، توقع امنيت و توقع رفاه داشته باشد. طبيعت زندگى بشر و جريان امور زندگى اين است. علم، عزت میبخشد» (بیانات: ۱۲/ ۶/۱۳۸۶).
استفاده مناسب و حداکثری از هنر
امروزه، دورهاي كه فيلسوفان بنشينند و براي طراحي جوامع كتاب فلسفي بنويسند، به پايان رسيده و امروزه ماهيت رفتار فيلسوفان ماهيت رفتار يك كارگردان، سناريست، تهيه كننده يا هنرپيشه است. در واقع پيشقراولان طرح براي ايجاد بناي جامعه تمدني، هنرمندان در حوزه هنر سينما هستند (عباسي،۱۳۸۹).
«فیلم هم چیز جذابی است؛ سینما خیلی عنصر جذابی است، رسانهی فوقالعادهای است، یعنی واقعاً الان هیچچیزی مثل سینما نیست از لحاظ اثرگذاری» (بیانات: ۱۹/۰۹/۱۳۹۲).
«دارند پول خرج میکنند و فکر درست میکنند و ان را به جامعه تزریق میکنند. در مقابلهی با این، نه عصبانیت، نه تکفیر، نه سلاح، نه قوهی زور، هیچکدام فایده¬ایی ندارد. باید با منطق به میدان رفت. دشمن دارد از ابزارهای هنری استفاده میکند، از ابزارهای مدرن تبلیغی استفاده میکند و حرفها را پخش میکند، آماج عمده هم جوانهای ما هستند» (بیانات: ۱۷/۶/۱۳۸۴).