بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بمان ایران من
دکتر محمدرضا حاتمی
عضو هیئت علمی دانشگاه
«اهل فرهنگم، آب و خاکم ایران»
فرهنگ غرب چگونه فرهنگی است؟
فرهنگ غرب
فرهنگ و تمدن غرب جنبههای بسیار مهمی از فرهنگ و سبک زندگی ما را تحت تأثیر قرارداده است و تجارب تمدن غرب (مثبت و منفی) تجارب مهمی برای پایهریزی تمدن نوین اسلامی هستند. علاوه بر این¬ها دیدگاههای افراطی و تفریطی در جهان اسلام، نسبت به فرهنگ و تمدن غرب وجود دارد که میتوان آنها را در قالب یک طیف طبقه¬بندی بررسی کرد، طیفی که یک سر آن «غربستیزی» و سر دیگر آن «غربزدگی» است. لذا باید فرهنگ و تمدن غرب را منصفانه و عالمانه شناخت و دیدگاه و رویکرد مناسبی را در مناسبات فرهنگی با آن برگزید.
آیت الله خامنه ای می¬فرمایند: «نکتۀ در خور شایسته و قابل توجه در این میان شناخت غرب، غربزدگان و غربگرایان و غربستیزان و اهداف هر یک از آنها است که باید به طور دقیق و همه جانبه به نسل جوان جامعه گفته شود. برای مقابله با دشمن، شناخت دشمن و اهداف و شیوهها و ترفندهای او به منظور مقابله در درجه اول اهمیت است. براین اساس ملت و دولتی که دشمن را درست نشناسد، تسلیم دشمن میشود اما اگر دشمن شناس بود آن وقت شعارها، شعارهای روشن و آگاهانهایی خواهدبود» (بیانات: ۱۲/۰۸/۱۳۷۸).
رهنمودها
ماهیت فرهنگ غرب
«گرچه ممکن است از برخی منافع تمدن غرب به صورت موقت بهره مند گردند، اما در نهایت آنچه عایدشان میشود چیزی جز ضرر و خسران نخواهد بود. فرهنگ غربی فقط هواپیما و وسائل آسایش زندگی و وسائل سرعت و سهولت نیست؛ اینها ظواهر فرهنگ غربی است، که تعیینکننده نیست؛ باطن فرهنگ غربی عبارت است از همان سبک زندگی مادىِ شهوتآلودِ گناهآلودِ هویتزدا و ضد معنویت و دشمن معنویت. شرط رسیدن به تمدن اسلامىِ نوین در درجهی اول این است که از تقلید غربی پرهیز شود» (بیانات: ۲۳/۰۷/۹۱).
«زندگی غربی یک زندگی لجن آلودی است، یک زندگی فاسدی است، یک زندگی است که در آن هیچیک از بنیانهای اصیل بشری سالم نمیماند، خانواده هم در آن سالم نمیماند، شخصیت هم در آن سالم نمیماند، نه شخصیت زن نه شخصیت مرد… هیچ انسانی بدون داشتن یک خانوادة آسوده و آرام مزة زندگی و طعم واقعی حیات انسانی را نخواهد چشید. و اینها روند این بنیان اصیل را متلاشی و منهدم میکنند و از بین میبرند. دنبال چه میگردند؟ این فرهنگ غربی است. به دنبال این آزادیها و بی بند و باریها رفتن، به دنبال فرهنگ برهنگی و نبودن مرز میان زن و مرد رفتن فرهنگ غربی است» (بیانات: ۱۵/۰۹/۱۳۶۸).
محور اساسی فرهنگ غرب
آنان که زیربنای فعالیتهای بشری را اقتصاد معرفی نموده اند اولاً، اصلاً به حرکت انبیای الهی توجه نکرده¬اند و ثانیاً، دیدگاهشان نسبت به انسان، یک دیدگاه کاملاً مادی و بسته است که اجازه نمیدهد پا را فراتر از اقتصاد بگذارند.
«امروز تمدن غرب بر اساس ارادههای معلوم و مشخصی حرکت میکند و پیش میرود … سرمایه حرف اول را میزند؛ سرمایه دولت را به وجود میآورد؛ سرمایه، نماینده مجلس را به وجود میآورد؛ سرمایه، سیاستهای کلی را دیکته میکند؛ سرمایه، افکار عمومی را به وسیله رسانه ها شکل میدهد … ملاک فقط همین یک چیز است. چیزی باشد که سرمایه و صاحب سرمایه به آن نیاز داشته باشند؛ اگر نیاز داشته باشند، برای کارگر و شهروند بیمه به وجود میآید؛… اما آنجایی که سرمایه و سرمایه دار این را نمیخواهند، عکس این عمل میشود؛ یعنی هزاران نفر بی دریغ قتل عام میشوند و مانعی ندارد! اگر اراده سرمایه و سرمایه دار ایجاب کند که یک کشور از روی زمین محو شود، خواهدشد» (بیانات: ۱۵/۰۸/۱۳۸۰).
«برای اینها هرچه مهم بوده، کسب قدرت سیاسی است که بتوانند در کشورها و دولتهای اروپایی و غیره نفوذ کنند و قدرت سیاسی را در دست بگیرند و پول کسب کنند و این کمپانیها، سرمایه های عظیم، کارتلها و تراستها را به وجود آوردند، هدف این بوده است؛ آن وقت اگر اقتضا میکرده است که اخلاق جنسی ملتها را خراب کنند این کار را به راحتی میکردند، مصرف گرایی را در بین آنها ترویج کنند، این کار را میکردند، بی اعتنایی به هویتهای ملی و مبانی فرهنگی را در آنها ترویج کنند، این کار را میکردند.این ها، اهداف کلان آنها بوده است که تصویر میکردند. آن وقت همیشه کشوری هم از امکانات فرهنگی و رسانهای و روزنامههای فراوان و مسائل گوناگون تبلیغات در مشت اینها بوده است» (بیانات: ۱۸/۰۸/۱۳۸۵).
«با این فرهنگ (غرب) درصددند نسل بنی آدم را از همة فضایل انسانی تهی کرده و انسانها را به موجودات فاسد تبدیل کنند؛ انسانها را به موجودات مطیع و تسلیم تبدیل کنند، انسانها را از یاد خدا و معنویت غافل کنند. منافع آنها جز به این طریق تأمین نمیشود. لذا تلاش میکنند که این فرهنگ را گسترش بدهند. امروز اگر شما بروید در همین کشورهایی که به عنوان کشورهای استعمار زده در دنیا شناخته میشوند، مثل کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین، خواهید دید وضع فساد اخلاقی مردم آنها در نهایت درجه است. اینها خودشان اینطور فاسد نشدهاند، برنامهریزی استعمار، استکبار این ها را به فساد کشانده است. برای اینکه از شر آنها و تعرض آنها و از مقابله به مثل آنها و از بیداری آنها جلوگیری کنند با ملت ما هم در طول دهها سال از اوایل سلطنت خاندان منفور پهلوی این روند را شدت بخشیدند» (بیانات: ۱۵/۹/۱۳۶۸).
استفاده فریبکارانه از آزادی و هنر
«نام آزادی بر آنچه که جهت گیری فرهنگ غربی نسبت به زن است یک نام دروغین است، این آزادی نیست، بلکه اساس فرهنگ غرب این است که زن را به عنوان یک کالا، به عنوان یک وسیله تمتع برای مرد در جامعه عرضه بکند این در حالیست که آزادی جنسی و بی بند و باری جنسی در غرب موجب نشده¬است که دیگ شهوت بشری که غریزی و طبیعی است از جوشش بیفتد بلکه با وضع موجود، حرص شهوت رانی بیشتر میشود تا حدی که امروزه بحث هم جنس بازی را به عنوان یک ارزش مطرح میکنند، چیزی که عرق شرم را بر پیشانی انسان باکرامت مینشاند» (بیانات: ۲۱/۰۴/۱۳۹۱).
«با اینکه میگویند هنر بایستی فارغ از سیاست و جهت گیری سیاسی باشد، رفتار خودشان به عکس است و این جوری نیست؛ مستکبران عالم هنر، سینما، فیلم، شعر، نوشتن، مغز و استدلال و فلسفه را در راه منافع استکباری و چپاول گری خودشان استخدام کردهاند؛ همین چیزی که امروز مظاهر سرمایه داری دنیاست؛ قدرت نظامیاش آمریکاست، قدرتهای اقتصادیاش هم شرکتهای پشت سر دولت آمریکایند. آنها از همة امکانات استفاده میکنند برای الگوسازی، ملت ها هم دستشان خالی است و الگو و نمونه ایی که بتوانند در مقابله ی با آنچه که آنها میآورند، از خودشان نشان بدهند، ندارند» (بیانات: ۱۷/۰۵/۱۳۸۳)
«امروز در دنیا نه علم در خدمت تعالی انسان است، نه هنر و نه بقیهی چیزها. خب، یک نمونة هنر، سینماست. قلة سینمای دنیا، هالیوود است. این دستگاههای هنری دنیا چقدر به اخلاق بشری، به معنویت انسان، به امیدبخشی به انسان کمک میکنند؟ عکس قضیه است؛ نمیشود گفت صفر، مبالغی زیر صفر! یعنی بنیانهای اخلاقی را، بنیانهای فکری را، تعالی بشری را تخریب میکنند. امروز در دنیا، هنر در خدمت تعالی انسان نیست» (بیانات: ۲۶/۰۷/۱۳۹۰).
سينما يکي از محصولات تکنولوژيک تمدن غرب است و از اين نظر هرگز نمي توان حقيقت آن را مجرد از مجموعه کلي تمدن غرب شناخت. غرب داراي وحدت و کليت است و غفلت از اين معنا بدون ترديد غفلت از حقيقت تاريخ و کيفيت تحقق تاريخي اشيا و وقايع است (آويني،۱۳۹۲: ص۷).
در هجوم فرهنگی قطعاً رسانهها نقش بسیار مؤثری را ایفا میکنند و هالیوود به عنوان یک رسانه در دست یکی از ابر قدرتهای جهان میخواهد تا ارزشهای زندگی آمریکایی را جهانی کند و راه را برای سیاست مداران آمریکایی باز نماید. رهبر معظم انقلاب در این مورد میفرمایند: «سیاست اساسی آمریکا هضم قدرتها و سیاستهای دنیا در معدة سیاستهای آمریکایی است، این مخصوص [ما نیست]، حتّی نسبت به کشورهای دیگر هم همینجور است. در زمینة سیاسی اینجوری است، در زمینة اقتصادی اینجوری است، در زمینة فرهنگی اینجوری است. کمپانیهای فیلمساز اروپایی دادشان بلند است از تسلّط هالیوود؛ سلطهی فرهنگی. فرانسه که دیگر جمهوری اسلامی نیست. سیاست آمریکا این است» (بیانات: ۲۵/۰۳/۱۳۹۵).
«یکی از مواردی که در فیلمهای غربی همواره سعی میشود بر آن سرپوش گذارده شود، نبود اخلاق در زندگیهای غربی است چراکه تمدن غرب پایة معنوی نداشت، معنویت در آن نبود. وقتی معنویت نبود، اخلاق هم نخواهد بود. ادعای آنها نسبت به اخلاق، ادعای دروغین است؛ هیچ واقعیتی ندارد. بله، در فیلمهای سینمائی، در تلاش هالیوودی، اخلاق هست، صبر هست، عقل هست؛ اما در واقعیت زندگی، این حرفها وجود ندارد. وقتی دوری از معنویت شد، این میشود. (بیانات: ۳۱/۰۴/۱۳۹۱)
کم ارزش جلوه دادن سایر فرهنگها
«بزرگترین بلایی که مستقیم و غیرمستقیم در این دویست سال دوران استعمار بر سر ملتهای مشرق و به خصوص ملتهای اسلامی آمد، همین بود که در مقابل تبلیغات غرب مرعوب شدند و عقبنشینی کردند. این تهاجم خونین و بسیار سهمگین را که سردمداران استکبار غربی از طریق فرهنگ به آنها کردند، نتوانستند تحمل کنند و مجبور شدند عقبنشینی کنند و دستهایشان را بالا ببرند. در همهی زمینههای زندگی، غربیها و اروپاییها فکری را پرتاب کردند که هرکس با آن مخالفت کرد، شروع کردند به هوچیگری و مسخره و اهانت کردن؛ فشار آوردند تا فرهنگ خودشان را حاکم کنند. این فرهنگ تنها امتیازی که داشت این بود که فرهنگ اروپایی بود؛ هیچ امتیاز دیگری نداشت» (بیانات: ۲۶/۰۹/۱۳۸۲).
«اين¬ها (غربيها) در طول سال¬هاي متمادي به مغز ايراني و باور ايراني تزريق كردند كه تو نمي تواني، بايد دنباله رو غرب و اروپا باشي. نمي-گذارند خودمان را باور كنيم. الان شما اگر در علوم انساني، در علوم طبيعي، در فيزيك و در رياضي و غيره يك نظريه علمي داشته باشيد، چنانچه برخلاف نظريات رايج و نوشته شده دنيا باشد، عده اي مي ايستند و مي گويند حرف شما در اقتصاد، مخالف با نظريه فلاني است به حرف شما در روان شناسي، مخالف با نظريه فلاني است» (بيانات: ۰۱/۰۱/۱۳۹۳).
«در دنيا، سررشته فرهنگ دست عدهاي است که آنها چگونگي لباس و پوشش و کيفيت زندگي و اخلاق و معرفت را براي انسانهاي بيگناه و بيخبر در سرتاسر عالم رقم ميزنند. اگر ملتي بتواند خود را از سرايت موج مسموم فرهنگي ساخته و پرداخته بيگانگان حفظ کند، اين ملت مستقل خواهد بود؛ اما اگر نتواند، اين ملت، ملتي وابسته و اسير است» (بیانات: ۱۵/۰۹/۱۳۶۸).
شعار جهانی سازی
مقام معظم رهبری در خصوص جهانی شدن و حفظ استقلال ملی در برخورد با این پدیده میفرمایند: «یک نکتهای را در این¬جا من عرض بکنم و آن مسئلهی جهانی شدن است. جهانی شدن، اسم خیلی قشنگی است و هر کشوری فکر میکند بازارهای جهانی به رویش باز میشود. اما جهانی شدن به معنای تبدیل شدن به یک پیچ و مهرهای در ماشین سرمایهداری غرب، نباید مورد قبول هیچ ملت مستقلی باشد. اگر قرار است جهانی شدن به معنای درست کلمه تحقق پیدا بکند، باید کشورها استقلال خودشان- استقلال اقتصادی و استقلال سیاسی و قدرت تصمیمگیری خودشان را حفظ کنند، و الّا جهانی شدنی که دهها سال پیش از طریق بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی و امثال اینها- که همه ابزارهای آمریکایی و استکباری بودند- به وجود آمده، ارزشی ندارد. بنابراین، یک اصل مهم، مسئلهی استقلال است، که اگر این نباشد پیشرفت نیست، سرابِ پیشرفت است» (بیانات: ۲۷/۰۲/ ۱۳۸۸).
مقام معظم رهبری در تعریف جهانی شده میفرمایند: «جهانی شدن یعنی زیر بار فرهنگی که چند قدرت بزرگ توانستهاند بر اقتصاد دنیا، بر سیاست دنیا، بر امنیّت دنیا تحمیل بکنند [رفتن]، زیر بار این سیاست رفتن، در این قالب خود را جاکردن، این معنای جهانی شدن از نظر غربیها و آمریکاییها است» (بیانات: ۲۸/۰۷/۱۳۹۵).
و بیان میدارند: «ملّت، ملّت بزرگی است، ملّت خوبی است امّا در درون ملّت مثل همهی ملّتهای دیگر آدمهای غریبپرست، آدمهای سستعنصر، آدمهای مادّی، آدمهای فریببخور هستند، این¬ها شروع کردند بازتولیدِ همان فرهنگ وابستگی، منتها با یک ادبیّات شیک و رنگآمیزی شده و قالببندی شده و بستهبندی شده به اسم¬های دیگر: جهانی شدن، وارد شدن در خانوادهی جهانی. امروز هم این توصیههایی که غربیها و آمریکاییها در جلسات به ما میکنند این است: ایران خودش را با خانوادهی جهانی همراه کند، یکسان کند، جهانی بشود. مرادشان همان وابستگی است، این همان است. اشتباه نشود، بنده با ارتباط هیچ مخالفتی ندارم من یک زمان رئیسجمهور بودم، از همان زمان، یکی از اساسیترین کارهایی که بنده میکردم در سیاست خارجی، مسألهی ایجاد ارتباطات بود، چه ارتباطات دوجانبه با همهی کشورها، اروپا، دیگران، دیگران، جز یکی دو استثنا، و چه ارتباطات تشکیلات جمعی- [امّا] اینها دو مقوله است، جهانی شدن معنای دیگری دارد. جهانی شدن یعنی زیر بار فرهنگی که چند قدرت بزرگ توانستهاند بر اقتصاد دنیا، بر سیاست دنیا، بر امنیّت دنیا تحمیل بکنند [رفتن]، زیر بار این سیاست رفتن، در این قالب خود را جا کردن، این معنای جهانی شدن از نظر آنها است. وقتی میگویند جهانی بشوید، وقتی میگویند وارد خانوادهی جهانی بشوید معنایش این است، این همان وابستگی است، فرقی نمیکند» (بیانات: ۲۸/۰۷/۱۳۹۵).
تعامل با فرهنگ غرب
ایشان در مقابل واقعیتی به نام فرهنگ غرب، در عین انتقاد جدی به سیاستهای تهاجم فرهنگی غرب و همچنین اشاره به مؤلفههای ناسالم و غیراخلاقی فرهنگ غربی، بر تبادل فرهنگی تأکید دارند. در رهیافت ایشان نسبت به غرب، اساساً نفی مطلق و یا تائید کامل به چشم نمیخورد. «معناى صحبت¬هاى بنده، صرفاً اين نيست كه فرهنگ غرب از باى بسم اللّه تا تاى تمّت، همهاش خراب و خرابى و بدى است. اگر اينگونه بود، شهروندان ممالك غربى، از اوّل آن را نمىپذيرفتند و اصلًا تحمّل نمىكردند. بنابراين، فرهنگ مذكور، نقاط مثبتى دارد كه آن نقاط مثبت، چشم مردم را گرفت و جوامع را به خود جذب كرد» (بيانات: ۲۶/۰۲/۱۳۷۵).
تهاجمی بودن در برابر فرهنگ غرب
«این غرب است که باید از فرهنگ منحط و انحرافی خود دفاع کند. آنچه را که ما به نام حجاب برای زنان قرار دادهایم عفت، عصمت و عدم اختلاط بیحد و مرز زن و مرد بوده که موجب کرامت و عزّت و ارزش گذاری زن است و این فرهنگ نیازی به دفاع ندارد، چنانکه هر انسان والایی و حتی اندیشمندان غربی این فرهنگ را ميپسندند. در حالی که باید فرهنگ غرب که خفت و خواری را برای زنان به ارمغان ميآورد، از خود دفاع کند» (بیانات: ۲۵/۰۹/۱۳۷۱).
«موضع ما در برابر غرب موضع تهاجمی است نه تدافعی چنانکه آنان حجاب زنان ما را اجبار ميخوانند و با آن به مبارزه برمی¬خیزند اما در مقابل، خودشان بیحجابی را اجبار کرده و از آن دفاع ميکنند. پس آن¬که باید پاسخ¬گو باشد غرب است که در فرهنگ خود ابتذال و حقارت را به زنان تحمیل نموده است» (بیانات: ۲۵/۰۵/۱۳۸۳). «در مسأله زن ما از دنیا طلبکاریم و به دنیای غرب خطاب ميکنیم که شما با کشاندن زن و مرد به وادی ابتلائات جنسی و برافروختن و دامن زدن به آتش زیاده رویهای جنسی بیقانون و بینظم در جامعه و با آوردن زن به شکل متبرج به وسط میدان به بشریت مخصوصاً به زن خیانت کردهاید» (بیانات: ۱۳/۰۴/۱۳۸۶).